این زنیکه از اولم با من مشکل داشت
اومدیم دیدیم رو میزشون موزهههه موز
منم از بچگی موز می بینم دست خودم نیست حالی به حالی میشم
اول گفتم همه رو بخورم بزارم تو بشقابم میفهمه ابرو ریزیه پس خوردمشون آروم پوستشونو گذاشتم زیر فرش
یهو یه بچه اومد زیر پای من بازی می کرد دستشو زد تمام پوست موزا در اومد
بعد اون مثلا اومد مهربونی کنه ( همه از سیاسته وگرنه خیلی بد جنسه ) گفت من که بشقاب گذاشته بودم
بعد شامو آوردن من سه تا بال و پنج تا گردن و سه تا ران بزرگ برداشتم دیدم رفته تو فکر
خب درسته غذا کم اومد ولی تقصیر من چیه
به نظرتون به چشم رنگیم حسودی می کنه ؟