تو سینک ظرفشویی پر از اشغال که بو گرفته بود،لیوان تمیز نبود واسه اب خوردن ، اتاقا پر از لباس، همه لباسا کف اتاق،هال که دیگه نگم هر چی بگی ریخته بود ،دسشویی رو ندیدم،میگفت چند روزه حموم نرفتم، ی هفتس مسواک نزدم، دلم سوخت، از منم اوضاغش وخیم تر بود، فکر میکردم از من بدتر نیست