خدود ۴ ساله بخاطر این اخلاقش با خواهراش کات کردیم اساسی و راحت شدم الان چسبیده به داداشاش و بچه هاش دیروز لپاش باد بود با من فهمیدم چون رفته مغازه داداشش رفتارش عوض شد دیشبم دختر جاریم زنگش زد گوشیش را برمیداره از کنار من میره که من نشنوم چی میگه کلا طرفیت رفت و امد نداره اونا نباشن راحتترم رفتارش با من و بچه ها عوض میشه دیشب دخترم را سر خوراکی گرفتن گریه انداخت چشمش به اینا افتاده بود اشک بچه منو در اورد
مرده شور هرچی ادم شوهره ببرن
احساس میکنم اعتماد بنفس کافی بهش نمیدی کنار اونا حس قدرت داره
چقد بده مرد اینجوری
نه کلا از بچگی کلفتشون بوده حس اعتناد به نفس وقتی پیدا میکنه که کلفتی شون را بکنه لذت میبره از اینکه براشون کار کنه چرا اینجوره من دوست دارم مستقل باشیم این دوست داره هی زنگ بهش بزنن اوامرشون را انجام بده از این حالت حس بدی دارم نمیخوام زیر دست اونا باشیم چون فقط برا کاراشون زنگش میزنن برا همین خواهراشو کات کردم کلا زندگیم در دستشون بود
همسر من گاها اینجوریه ، بد اخلاقی ن ها ، یکم تند میشه ، زیادی سر ب سرم میزاره ک‌گاهی دوست ندارم ، هر چی بگم ب شوخی میگیره و..
فقط گاهی وقتا تو جمعشون ک‌هستیم اینجوریه.
منم رک گفتم دوست ندارم این اخلاقتو ک وقتی تو جمع خانوادتیم این شکلی رفتار میکنی.
و خودم متوجه شدم دلیلش اینه که اونا کلا رفتارشون همینه و همسرمم با وجود اینکه تو خونه اونجوری نیست و خیلی مهربونه خواسته کم نیاره😐
میدونی نمیخواد پیشرف کنه برعکس من فقط دوست داره تو لاک خودش بمونه هزار دفعه گفتم مثل همکارات جات را عوص کن فکر پیشرف باش میگه همینجا که هستم خوبه چند سال دیگه بازنشست میشم میدونی تهش اینه که میخواد اینجا دم دست فامیلاش باشه جمعشون کنه همه همکاراش دارن خودسونا حابه جا میکنن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز