خاب دیدم توی یکی از رواق های امام رضا یه خادماش داشت فرشارو جارو میزد و منم به عنوان زائر یه گوشه نشسته بودم نگاه میکردم
(اینم بگم مامان بابام فردا میرن مشهد و من از داداش مریضم قراره تو خونه نگهداری کنم و یه حاجتی دارم همش به مامانم میگم برو حاجتم از امام رضا (ع) بگیر ...