خواهر زادم دانشگاه قبول شده اونجا یکی از مسئولای ثبت نام شمارشو برداشته و فعلا به عنوان یه دوست اجتماعی در ارتباطن، یه روز شوهرم با خط دیگش پیام میده به خواهر زادم خواسته سربه سرش بزاره ، اونم کنجکاو بوده ببینم کی بهش پیام میده اسم اون پسره رو گفته، گفته تو هستی بهم پیام میدی؟ شوهرم فکر کرده این با یه پسره در ارتباطه به گوشیم زنگ میزنه میگه گوشی رو بده به خواهر زادت باهاش صحبت کنم بد بهش از سر دلسوزی میگه این چیزا عاقبت نداره اومد من نبودم تو باید جواب همه رو بدی. این قضیه اینجا تموم شد و دوروز بعد موضوع کش پیدا کرد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
این موضوع هیچ ارتباطی به همسر شما نداره و یه شوهر خاله بیشتر نیست ضمن اینکه این حرکتشون که با شماره ناشناسی سر به سر خواهرزادتون گذاشتن برای من غیرقابل هضم هست و دلیلی نمیبینم که یه نفز اینکار رو کنه!!!
یه روز که ماهمگی خونه مامان بودیم ، شوهرم شروع میکنه سربه سرش میزاره، اونم صداشو میندازه تو سرشو میگه من مگه از کسی میترسم اگه باکسی در ارتباط باشم .من به بابام جواب پس نمیدم . هی بهش گفتم ارومتر هی اون بدتر کرد حالا شوهرم میگه دیگه برا همیشه این دختر برا من مرد و حق نداره پاشو خونمون بزاره. اگه بفهمم اومده اینجا همه جا ابروشو میبرم
کار شوهرت همه جوره غلطه اولا چ دلیلی داره سر ب سر خواهرزادت بزاره دوما ب اون هیچ ربطی نداره
منم شوهر خالم و دایی حتی صدا میکنم خ هم سر ب سر میذاره و شوخی میکنیم ولی این کار شوهرت و نمیتونم درک کنم
قبل هر چیزی، من از ادم چسب متنفرم فاصلتون و حفظ کنید فرقی هم نداره چ جنسیتی دارین⚡️من صبح كه از خواب پا مى شم دلم مى خواد كسى نباشه باهام حرف بزنه، مى خوام از خونه كه میرم بيرون، كسى منتظر نباشه تا برگردم؛ دل كسى تنگ نشه واسم؛ كسى منو نخواد؛ مى خوام تنها باشم.
وای بدم میاد شوهرخاله و شوهرعمه فکر میکنن یه کاره آدم هستن نصیحت میکنن
دقیقا شوهر عمه منم درباره یه مساله عرض اندام خواست بکنه در نطفه خاموشش کردیم :))) والا الان دیگه پدرومادر هم نمیتونن تو کار بچه هاشون دخالت کنن چه برسه به فامیل دور!!