واقعیتش من یچیزی شنیدم دیروز که اعصابم بهم ریخت و شب هم درست حسابی نخوابیدم چون خودمم دختربچه دارم. ماجرا اینه که پسرخاله من با یکی از دخترخاله هام نامزد کردن.ولی خب ما رسم نداریم بدون عقد نامزدی بگیریم. اینام عقد کردن .خلاصه اسمشون نامزد بود.دوتا شهر دور از هم بودن. تا بعد شش هفت ماه از هم جدا شدن...ما هرچی ب پسرخالم گفتیم بابا تو که عاشقش بودی بمون زندگیتو جمع کن گفت نه که نه این افسرده اس اصلا بهم نزدیک نمیشه و حرف نمیزنه و.... خب دخترخاله منم یه دختر بی نهایت آروم،بی سروصدا ک صداشو بزور میشه شنید که چی میگه،جمع گریز و کلا منزوی بود. همه گفتن اینا ژنتیکشون اینجوری ارومه و...خلاصه اینا جدا شدن.حالا بعد یکسال،دیروز خالم بهمون گفت پسرم به منم تازه گفته که مامان من با این دختر رابطه نداشتم ولی تو معاینه پزشک قانونی که گفتن دختر نیست و من کل مهریه رو باید میدادم چون من میدونستم هیچ رابطه ای نداشتیم زنگ زدم به خواهر بزرگه این دخترخالم و گفته اینجا همچین چیزی میگن.من باخواهرت کاری نداشتم ولی الان شما کل مهریه رو میخواید و... دخترخاله بزرگمم به پسرخالم گفته من راضیشون میکنم ازت مهریه نخوان توام حرفی به کسی نزن ابرومون نره،این خواهرکوچیکه ما وقتی بچه بوده بهش تجاوز شده و ما از ترس نتونستیم چیزی ب پدر مادرمون بگیم.خلاصه بدون مهریه دادن طلاق داد. من شدیدا دلم برا دخترخالم سوخت. انقدر بهش سرکوفت زدن که افسرده ای،بلد نیستی حرف بزنی و... اما هیچکس از ته دل اون دختر باخبر نبود. ازینکه چه بلایی سرش اومده که افسردش کرده...مراقب بچه هاتون باشید. اگه یهو ساکت شدن،حس کردید گوشه گیر شدن حتما پیگیری کنید😓
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
دقیقا. بخدا انگار تو یه دنیای دیگم. یعنی تنها کسی که فکرشو نمیکردم همچین بلایی سرشون اومده باشه همین ...
بخدا ک منم سوالم همینه ومطمعنم تا وقتی زندم جواب نمیگیرم ولی اگ سرنوشت دست خداست کخیلی نامردی کرده در حق دخترای ساده ی بیگناهی ک همه رو پاکیشون قسم میخوردن میتونست اینطور نشه میتونست جوردیگ تقاص گناه نکرده ی خودش یا بزرگتراشوبده ولی این بی عدالتیه کمن حتمن اون دنیا ب خودخدا شکایتشومیکنم چرا مارو اورد تو این دنیا ک کلزندگیمون و بختمون سیاه شد انقد خوشیه ما دنیارو عذاب میداد ک نباید ما خوش میبودیم هعی خواهر من حال دختره رو زندگیمیکنم
این افکار پوچ دور بریزین چیزی ک دوا داره غصه نداره بهش تجاوز شد؟ببرن بدوزن...روحش خرابه دکتر ببرنش . ...
اطرافیان کیه؟پدری که اگه میدونست قطعا سرشو میبرید. چون میشناسمش و کمم نیست پدرایی که دختراشونو کشتن. یا مادرش که اونم یه خانوم جلسه ای بود و اگه میفهمید بازم پدرشو مطلع میکرد. اطرافیان اصلی فقط پدر مادرن که باید مراقب باشن همچین اتفاقی کلا نیفته. بعدم این قضیه مربوط به ۱۷ سال پیشه. اون موقع روانشناس و دوخت و دوز و... هنوز جا نیفتاده بود حتی
خب شما که الان فهمیدین حداقل کمکش کنید ببرید دکتر یعنی یه ادم باشعور نزدیکش نبوده نزار با این وضع ...
اره دیگه.فقط موندیم اون خواهرش که میدونسته چرا از اول نگفته. اخه خواهرشم اون موقع ۱۸سالش اینا بوده. بعد ببین اینا بدون اجازه پدر مادرشون از در خونه بیرون برن.هیچ کدوم دیپلم نگرفتن چون پدرشون نذاشت دبیرستان برن حالا تو فکر کن با همچین طرز فکری مگه میشه گفت من مشکلی دارم و میخوام برم روانپزشک؟بعضی چیزا واقعا هم شدنی نیست
همون دیگه عزیزم گناه اون چی بودا ..خواهری خاله کسی نداشت مشکلشو حل کنن الان میدوخت
خواهرش بعد ازدواج درسشو خوند تو یه شهر دیگه الانم ماما هست. نمیدونم شاید نمیشه ترمیم کرد وگرنه خودش این کارو میکرد دیگه تا حالا.مگه میشه ماما بلد نباشه.
بخدا ک منم سوالم همینه ومطمعنم تا وقتی زندم جواب نمیگیرم ولی اگ سرنوشت دست خداست کخیلی نامردی کرده ...
من خودم وقتی ۱۲سالم بود وسط توپ بازی یکی از پسرخاله هام به سینم دست زد. حالا فکر کن من یه بچه.اصلا سینه نداشتم. اون صحنه برام تا چندسال زجراور بود و اصلا خونه اون خالم نمیرفتم.یادمه قشنگ تا چندوقت شبا گریه میکردم.حالا نمیتونم حتی درک کنم که اون دختر خالم چی کشیده.واقعا وحشتناکه. همیشه هرچی ظلمه به ما زنها شده
من خودم وقتی ۱۲سالم بود وسط توپ بازی یکی از پسرخاله هام به سینم دست زد. حالا فکر کن من یه بچه.اصلا س ...
بببن تو با ی دست اینحالی شدی حالا اونچیکشیده چقد فکر خودکشی ب سرشزده چقدر درد آوره براش بنظرم پسرخالت اگمرد بود مث کوه پشتش میموند و کمکش میکرد حالم بد میشه اینهمه ظلموستم هست ولی درعوض بخاطر حفظ ابروی کوفتی سکوت هست