امروز اولبن رووزی بود ک رفتم سر کلاس
شب قبل ی عالمه ماسک و کرم و اینا زدم ب صورتم کلی بخودم رسیدم و وسایلمو آماده کردم
صب ی کت لی با شلوار لی پوشیدم با ی کتونی سفید
ی ضد آفتاب و لیفت و ی خط چشم فقط حتی یادم رفت ی برق لبی چیزی بزنم
با کلی استرس راهی شدم قبلشم ی صبونه کامل خوردم
رفتم اولین کلاسمو پیدا کنم همش میترسیدم تک دختر باشم ولی خدارو شکر همون لحظه ک دنبال شماره کلاسم بودم ی دختره هم دم در همون کلاس بود
کلی خوشحال شدم و همون اول باهم صمیمی شدیم
نیم ساعت گذشت ک 5 /6 تا پسر تو کلاس جمع شدن
همون اول کاری هم سگار و اینا اوردن کشیدن
ن ما ب اونا محل میزاشتیم ن اونا یکم معذب شدم ک دقیقا پشت سرم بودن
امیدوارم روزای بعدی یکم بهتر شن
خلاصه ک کلاسمون تشکیل نشد ما هم هی دنبال استاد و کلاسای بعدی بودیم
دیگ اخرش با همون دختره رفتیم یجا نشستیم یکم چیز میز خوردیم بعد ب دوستم معرفیش کردم
بعدشم دوتایی رفتیم پاساژ گشتیم و اینا
درکل بد نبود ولی نمیدونم چرا هنوز حس خوبی ندارم