2777
2789
عنوان

عینکی ها بیان💣💥💫

3056 بازدید | 19 پست

سلاااااام

من بعد شروع مدارس حس کردم تخته رو نمی بینم به زور می دیدم بعد می گفتم حساسیته،تو چشات 👀سالمه😂

تا اینکه دیگه جزوه ها رو تار می دیدم و سخت بود از پای تخته بخونم با وجود میز اول، دوستم زمزمه میکرد من مینوشتم بازم به خودم می گفتم نه تو زیادی حساسی😁 یه بار می گفتم نه ماژیک ها خرابه😆

هیچی دیگه رفتم چشم پزشکی گفتم الان میگه چشات ۲۵ صدم مشکل داره.  هییی زهی خیال باطل 🤣  دکتره  با دستگاه که بررسی کرد گفت ضعیفه باورم نمی شد اومد نمره چشمم رو مشخص کنه همین که عینک رو گذاشت رو چشمم همه ی نوشته که برام واضح نبود به صورت نقطه های مبهم سیاه می دیدم واضح شد یهو ذوق زده با لهجه گفتم( وهههه چی خوب مبینم)دکتره بلند خندید ولی من از بس مبهوت اون همه واضحی کلمات بودم متوجه نشدم بعد مادرم گفت که دکتره بلند خندیده  با حرفم😅 هیچی دیگه فهمیدم چشام ۱و ۲۵ صدم و یکی ۱ ضعیفه و منم به جمع عینکیان محترم پیوستم 🤣 دکترم تعجب کرده بود که چرا زود مراجعه نکردم

شما هم خاطرات عینکی شدنتون رو تعریف  کنید اکثرا طنزه😁

امروز همش یاد داستان معروف عینک می افتادم و میخندیدم🤣

دست گل محمدی به جمع ما خوش امدی.

من ۱۳ سالم بود فهمیدم نیم نمره‌ میخوره دوتا چشمام. عینک نزدم خوشم نمیومد. تا ۱۹ سالگیم که نمره کردم دیدم اون نیما شدن ۲/۵. الانم چهارسال گذشته و مرتب عینک زدم و پایین نیومده. خلاصه دوستان عینکتونو بزنین مثل من نباشین.

کانال مینی‌مال نویسی هام در تل: https://t.me/wayafzood

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

چشما من ۲ هست ضعیفی شون 

به شدت از عینک متنفرم تصمیم دارم عمل کنم راحت شم 


به ترسید از آن روزی که اه فرزندانتان دامنتان را بگیرد #آنتی ناتالیسم                      باشد که اشک بعدی شما اشک شوق باشد    

هیچی بهشون گفتم چشمام ضعیفه درست نمیبینم سر کلاس اذیت میشم. مامانم گفت خب چیکار کنم براش اصلا مهم نبود‌....

خودم رفتم با پول خودم عینک سفارش دادم. هیچ وقتم دلم نخواست بزنمش...

دیگه من عینک نزدم هیچ وقت تا الان که میخوام برم لیزیک کنم

 خدا یاری‌ کند قلبی را که  در آرزوی چیزیست که تقدیرش نیست  ️🙂⁦❤️⁩.                                                                                       

من خودم از بچگی عینک می‌زنم یادم نمیاد که دفعه اول چه شکلی بود اما یه مدت هم مطب چشم پزشکی کار کردم اکثر کسایی که تو سن بالا میومدن عینک بگیرن مخصوصا کسایی که پزشک  معتمد ۱۱۰  خاطر گواهینامه ارجاع داده می‌شدند اصلاً قبول نمی‌کردن که چشماشون ضعیفه و می‌گفتن که دکتر معتمده اشتباه کرده و یا اینکه صفحه بینایی سنجی جلوی نور آفتاب بوده آفتاب چشامونو زده بعد می‌گفتن که شما دستگاه دارین دستگاهاتون به روزه کلا خیلها نمی‌خواستن بپزیرند که چشماشون ضعیف شده 

من همراه خواهرم رفتم مطب واسه چشماش ۲۵ صدم بود که معاینه سالیانه بشه

منم گفتم بذار منم برم حالا تا اینجا اومدم وقتی تو دستگاه چشمام دید گفت عینکت بده گفتم من عینکی نیستم ندارم گفت چرا گفتم همه چی میبینم راحت گفت خب بیا ببین الان چطور میبینی تا اون عینک ها گذاشت رو چشمم دیدم چقدر واضح و پررنگ میبینم هیچی دیگه هر دو چشمم یک بوده نمیدونستم البته آستیگمات هست

خواهرم برای ۲۵ صدم سالیانه میرفت منم ۱ بودم خبر نداشتم😁

باخدا باش و پادشاهی کن...بی خدا باش و هرچه خواهی کن

وقتی فهمیدم چشمام ضعیفن،،اومدم خونه گریه کردم،،پدرمم فکر کرد من شماره ی چشمم خیلی خیلی بالا ست و پا به پام اشک می ریخت،،مسخره بود ولی خیلی اون موقع گریه کردم بعد ها فهمیدم برای چیز بیخودی گریه کردم،،فقط برای مطالعه عینک می زدم،،اونم با کلی اکراه،،بینیم استخوانش اذیت می شد،،هی می گرفتمش بالا روی استخوان بینیم نیفته،،تو حالت عادی ولی می دیدم نیاز به عینک نداشتم،،دیگه پیگیرش نشدم تا الان که ۲۷ سالم شده همچنان لازک نکردم،،چون دیگه نیازی بهش نداشتم یادم رفت برم پیگیرش بشم،،تا دوباره کارم به عینک افتاد برای مطالعه و نفرتم اومد سراغم،،رفتم لنز طبی و هولدر عینک خریدم که باهاش کنار بیام،،اگه وقت کنم حتماً میرم لازک.

حالا زورم از این میاد پدر و مادرم چشماشون ضعیف نبود و نیست ولی من به عموم رفتم،،ژنتیکم رفت به اون با همون شماره ی چشم.

هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....  //خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792