من امروز با همسرم و برادر کوچیکش رفتیم براشون لباس بگیریم تو پیاده رو یکم از هم فاصله داشتیم من تو فکر بودم یهو دوتا پسر بودن که داشتن از بازی های آب و کف فوت میکنی انجام میدادن یهو اون یکی به این یکی گفت بزرگتر از اینم میشیم ما یه همچین چیزی دقیق یادم نیس.ناخودآگاه من خندیدم از اونوقت همسرم ناراحت شده تو کل مسیر باهام حرف نزد قبول دارم کارم زشت بود ولی ناخودآگاه بود.اومدیم خونه ازش معذرت خواهی کردم گف معلوم نیست من نیستم چطور به تیکه پسرا میخندی معلوم نیست سرکار....گفت این کارتو تلافی میکنم.خیلی ناراحتم بهم گف تو بی حیایی و... چیکار کنم اصلا دیگه به حرفام گوش نمیده
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
غنچه با دل گرفته گفت: زندگی ... زندگی لب ز خنده بستن است گوشه ای درون خود نشستن است ... گل به خنده گفت: زندگی شکفتن است با زبان سبز راز گفتن است ... گفتگوی غنچه و گل از درون باغچه باز هم به گوش میرسد... تو چه فکر میکنی کدام یک درست گفته اند من فکر میکنم گل به راز زندگی اشاره کرده است هرچه باشد او گل است ... گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است "قیصر امین پور"
بنفش تا ابد 💜 چهها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم مگر دشمن کند اينها که من با جان خود کردم طبيبم گفت درمانى ندارد درد مهجورى غلط مىگفت خود را کشتم و درمان خود کردم 💙 🎧🌙Tom Odell_another love
من که اهل عشق و عاشقی نبودم اما تو از کنارم رد شدی و جانم به دکمه پیراهنت گیر کرد.... خیلی طول نکشید تا بفهمم که چقد بی انتها دوستت دارم از موی سر تا ناخن پایت را، رویت را،بویت را، صورتت ،سیرتت، رفتارت ،گفتارت، حرکاتت،اطوارت،سخنت،سکوتت،نگاهت، خنده ات،شرمت،جسارتت،مهرت همه و همه رو دوست دارم اصلا نخواستنی در وجود تو نیست ❤️