نویسنده یا کسی که دست به قلم ش خوب باشه. هست؟؟؟

کوه همانند یک دیوار وسیع در پهنای تکیه کرده و زمین را در بغل خود گرفته است

کوهها از زمینها همانند پدر از فرزند محافظت می کند و با آمدن ابرها ابرها را در بغل خویش گرفته اند تا با ابرها در دل کرده و ابرها شروع به گریه کند که نتیجه آن بارش باران در زمین ‌است

کوه ها همانند برادر در کنار یکدیگر و در پشت دیگر ایستاده‌اند

کوه ها گویی یک پذیرای درد و دل هستند چنان که هر کس با آنها سخن بگوید چندین بار سخن خود را پاسخ میشنود

انسانها با رسیدن به قله کوه بر این باور می‌رسند که گوی همه جهان زیر پای آنها است و می توانند همه مردم را از قله کوه تماشا کنند

صوت قله کوه برای هر انسان به معنای موفقیت در اوج خویش خواهد بود

پرتلاش و سعی فراوان است که می توان به قله کوه صعود کرد همانگونه که با تلاش فراوان در زندگی به موفقیت‌های بسیاری خواهیم رسید

زمانی که زلزله می آید کوه ها جا به جا می شوند گویی که هر از گاهی کوه‌ها نیاز به ورزش پیدا می کنند تا کمی جابجا شوند و از یکنواختی دور شوند.

هر زمان که بادی به کوهی می وزد گویی باد با خود زباله های روی کوه را تمیز کرده و از مکانی به مکان دیگر منتقل می کند.

عقابها معمولاً در قله کوه ها خانه و آشیانه می سازند گویی کوه‌ها پناهگاهی برای پرندگان وحشی می باشند.

یک پناهگاه بسیار محافظت شده و غیر قابل دسترس از دیگران. ://

منم دقیقا از همونجا اوردم

آیاتی از قرآن در مورد کوه هست.استفاده کن.