هرکی دلش درد ودل میخواد بیاد اینجا
هعیییییی هزاران بار
اره
بله 🙁
یس
بعد شیش ماه جدایی یهو دیشب زنگ زد که خاستگاریمه جمعه الان روز از نو روزی از نو دوباره
خیلی
😔
بله
باردارم ویار شدید داشتم مادرشوهرم حتی یک بار زنگ نزد حالمو بپرسه بعد از ۵ ماه که حالم خوب شد رفتم خونشون دو تا چایی ریخت یکی برای شوهرم یکی برای پدرشوهرم
پدرشوهرم چایی خودشو گذاشت جلو
خیلی ناراحت شدم از این رفتارش
اره بیشتر از پنج ساله ولی دیگه بی حس شدم نسبت به خودم فقط یه مادر ویه همسر هستم خودم دیگه خودمو وآرزوها مو چال کردم
من یه دختر مجرد که قشنگ اول جوونیمه سنی ندارم
ولی هزار تا درد دارم
اینکه هیچ وقت نتونستم مثل باقی همسنام باشم
هیچ وقت نتونستم خوشبگذرونم
هیج وقت نتونستم شاد باشم
از زمانی که یادمه از همه چیزم زدم از خورد وخوراک از رخت و لباس که بتونم یکی از خواسته هامو داشته باشم
خیلی زندگی سختیه
خیلیییی
من بارها پیش اومد به حال خودم زار زدم اخریشم امروز صبح 🥺😭😭😭😭
زیاد
ده ساله که زندگیم جهنمه و هیچ راه فراری ندارم
روزی نیست که اشکم در نیاد و بغض نکنم
ولی مجبورم تحمل کنم چون طاقت ی روز جدایی از بچه هامو ندارم
این زندگی ها خیلی بدن خیییلی
بجه ها قشنگ متوجه جو بد میشن
ولی تو بیشتر به خودت توجه کن بیشتر به خودت برس شاداب باش زندگی کن
مگه چنبار فرصت زندگی کردن داری
یه استادی داشتم میگفت هر جا فهمیدی مسیرت اشتباهه نترس اولین دور برگردوندور بزن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
