همسرم هیچوقت پشت من نیست. همیشه خانوادش اذیت کردن، تهمت زدن، از ذهن من هم حرف پخش کردن، هر بدی فکرش بکنید کردن. آخرین مرتبه عید امسال نیومدن خونه ما بعد که گله کردیم گفتن من گفتم میوه و شیرینی نخریدیم برای همین نیومدن. در صورتی که من گفتم اگر بریم شهر مادرم اینا میوه و شیرینی نمیخرم. خلاصه بگم خیانت شوهرم لو رفت و کلی بی احترامی کرد به من و ....
و خبری از خانوادش نبود. نه زنگی نه احوال پرسی نه چیزی.
امروز شوهرم تماس گرفت که دو تا خواهر شوهرم دخترش فلان رشته قبول شدن. گفتم خوب سلامتی من چی کار کنم؟ از من چه انتظاری داری؟ میگه هیچیییی
کلی بی احترامی به خاطر مادر و خواهرش کرده حالا طرف اونها شده.در صورتی که خانوادش هر بی احترامی بگید به زن این کردن. واقعا اعصابم به هم ریخته از دستش