یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
امضام خونده بشه🤌وقتی از یک فروشگاه بزرگ خرید میکنید، کمک میکنید یک نفر هفتمین ویلای خود را بسازد و دهمین ماشینش را بخرد؛ اما وقتی از بقالی محل یا یک مغازه ساده خرید کنید آن فرد میتواند برای فرزندش آن وسیلهای که نیاز دارد را بخرد ... حداقل چند قلم از خرید هاتون را مخصوص بقالی و مغازه های کوچک بذارید و همه مایحتاج خود را از فروشگاه های بزرگ نخرید و به اندازه خود کمی جلوی این سیستم سرمایه دار پرور تبعیض آمیز را بگیرید. و من یتوکل علی الله فهو حسبه✨
«بعدتر ها»وقتی موهای جوگندمی ات را از پیشانی ات کنار میزنی.و قرص های رنگارنگت را به ضرب آب پایین میدهی.وقتی انگیزهای برای مسافرت نداری.وقتی فرقی نمیکند ماشینی که برایش آنقدر تلاش کردی پراید است یا لکسوس، وقتی با کسی که عادت کرده ای،به بودنش، کنار شومینه ی رنگ و رو رفته ی خانه مینشینی،و به جای دوستت دارم، از پا درد شکایت میکنی .وقتی دیگر برایت فرق نمیکند موهایت سپید باشند، بلوند، نسکافهای یا هر رنگ دیگری،وقتی پسر بزرگترت، روز مادر برایت صندلی نماز میآورد.متوجه خواهی شد، که زندگی آنقدرها ارزش قناعت نداشت. کاش زندگی را زندگی کرده بودی، مسافرت رفته بودی لباسهایی را که میخواستی میخریدی کفشهای رنگارنگ،مهمانیهای دوستانه میرفتی،از ته دل میخندیدی...به زودی وارد روزمرگیهایت خواهی شد به زودی متوجه خواهی شد که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی که هر روزت را به بهانه روز بهتر از تو رُبود و تو چه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی زندگی تو همین امروز است همین ساعت کاری را که دوست داری انجام بده ٫دوستت دارم٫ را به هر کس که لازم است بگو هر از گاهی را با دوستانت بگذران فارغ از هر فکر سفر کن بعدتر ها متوجه خواهی شد اما زندگیت را همین امروز زندگی کن
میشه راجبش بگی؟ خونش در چه حد کثیف بود من عکسی که گذاشت رو ندیدم فقط کل سایت پر شده از این خانوم کنج ...
والا به عکس بود ار اناق پر هز لباس و به هم ریخته
قسمت بدش این بود که پوشک بچه اش همینجوری وسط اتاق بود
میگفت چندماهه لباس نشسته
فرشاش از جیش بچه پرشده و زرد و بو گرفته
ناهار همش تخم مرغ
نمیدونم راسته
«بعدتر ها»وقتی موهای جوگندمی ات را از پیشانی ات کنار میزنی.و قرص های رنگارنگت را به ضرب آب پایین میدهی.وقتی انگیزهای برای مسافرت نداری.وقتی فرقی نمیکند ماشینی که برایش آنقدر تلاش کردی پراید است یا لکسوس، وقتی با کسی که عادت کرده ای،به بودنش، کنار شومینه ی رنگ و رو رفته ی خانه مینشینی،و به جای دوستت دارم، از پا درد شکایت میکنی .وقتی دیگر برایت فرق نمیکند موهایت سپید باشند، بلوند، نسکافهای یا هر رنگ دیگری،وقتی پسر بزرگترت، روز مادر برایت صندلی نماز میآورد.متوجه خواهی شد، که زندگی آنقدرها ارزش قناعت نداشت. کاش زندگی را زندگی کرده بودی، مسافرت رفته بودی لباسهایی را که میخواستی میخریدی کفشهای رنگارنگ،مهمانیهای دوستانه میرفتی،از ته دل میخندیدی...به زودی وارد روزمرگیهایت خواهی شد به زودی متوجه خواهی شد که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی که هر روزت را به بهانه روز بهتر از تو رُبود و تو چه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی زندگی تو همین امروز است همین ساعت کاری را که دوست داری انجام بده ٫دوستت دارم٫ را به هر کس که لازم است بگو هر از گاهی را با دوستانت بگذران فارغ از هر فکر سفر کن بعدتر ها متوجه خواهی شد اما زندگیت را همین امروز زندگی کن