امروز رفتیم دوچرخه سوار بشیم
من بار اولم بود میرفتم اون پیست...نمیدونستم مسیرش طولانیه
من سوار شدم رفتم گوشی هم نبردم باخودم تو راه حواسم پرت شد با سر رفتم تو دیوار ،،شونمم خیلی شدید خورد ب دیوار سرم از گیجگاه خورد ب دیوار ترمزای دوچرخه هم شکست....مسیرش چند تا دوراه میشد من رفتم از یکیش،، همسرم با بچه های خواهرش که یه دوچرخه کوچیک گرفته بودن تا یکی از بچه ها سوار بشه از پشت داشتن میومدن....
وقتی خوردم ب دیوار اون دوراه رو رد کرده بودم گفتم اگه برگردم معلوم نیست اونا کجا باشن منم ک موبایل نیاوردم زنگ بزنم بگمکجام بدتر گم میشم راهم طولانی میشه به سختی مسیرو ادامه دادم تا برسم ب جایی ک کرایه کرده بودیم....درد شونم یه طرف دیگه از نفسم افتاده بودم.....وقتی رسیدم همسرمبا یه اخم خیلی بزرگ اومدجلو ب بچه ها گفت باهاش قهر کنید واسه خودش اومده گردش و دوباره صداشو بلند کرد گفت میخواستی خودت بگردی خودت تنها میومدی و.....گفتم خوردم زمین....انگار ن انگار،، اخم کرده بودن با بچه ها بهم.....
اعصابم بدتر خورد شد کاش اصلا نمیرفتم الانم اومدیم خونه قهره اصلا نمیپرسه چت شد چت نشد.......