از خدا انتظار دارم حالا که پدرم نتونست زندگی مونو مدیریت کنه، حداقل یه شوهر حامی نصیبم میکرد. یا یه چهره زیبا. هربار قرآن باز میکنم آیه میاد که خدا با صابرین است.. خدایا حواست هست که من افسردگی شدید گرفتم و ممکنه یه روز خودکشی کنم ؟ حتی یه پل رو انتخاب کردم توی شهرمون، که مطمئنم زنده نمی مونم اگه ازش بپرم.. خدایا من دیگه بریدم. تو که از مادر مهربون تری، چجوری میتونی التماس های منو ببینی و بی توجه باشی..