سنتی عقد کردم مردی که۱۰سال ازم بزرگتره خودم۲۰سالمه وقتی نامزد کردیم آهنگ غمگین استوری کرد همون موقع خواستم تمومش کنم مثل چی افتاده بود به التماس که نمیدونستمو ببخشید و خانوادش باهام صحبت میکردن
نامزدیمون فقط یه ماه بود که اونم نمیومد من اهوازم اون محل کارش تهرانه ولی تو دوره نامزدی نیومد همو ببینیم بعد تو همون دوره دیدم خودشو عمم همدیگه رو فالو دارن عمم یه سال ازش کوچیکتره آرایشگره و استوریاش هم... بدون روسری و بلوز شلوار فقط گفتمش آنفالو کن گفت نه چرا آنفالو کنم فکر کردی میخوام باهاش بهت خیانت کنم این دیگه شک منو بیشتر کرد بعد هم گفت عمت برام دایرکت فرستاده بخدا تو این مدت جون به لب شدم رو اعصابم بود چقدر بهش گفتم آنفالوش کن آنفالو نکرد منم گفتم حتما خودم زیادی حساسم مگه اشکال داره