حدود ۲هفته پیش ماشینمون پشت در بود شوهرم اومد گفت نمیدونم کی تخم مرغ شکونده روصندوق ماشین رفتی شست ماشینو فردا ظهر خواستیم بریم بیرون اومدم سوار شم دیدم تخم مرغ شکوندن شیشه سمت شاگرد تعجب کردم گفتم خداکنه یه وقت واسمون دعا نگرفته باشن اما بجان مادرم بخدا قسم دوهفته زندگیمون افتضاح شده همش مریضن بچه هام همش گرفتاری داریم امشب شوهرم گفت نکنه واقعا کسی دعا گرفته باشه واسمون
بنظرتون چکارکنم کلافه شدم اصلا حوصله ندارم دیگه