ممکنه یکم طولانی بشه
من چند تا مشکل با خانواده شوهرم و شوهرم دارم که واقعا نمیدونم چیکار کنم
۱,شوهرم بعضی عادت های بدش رو اصلا ترک نمیکنه کمترش کرده ولی تموم نه البته همینم خوبه
۲, مامانم سر هرچیزی ک با شوهرم پیش میاد کلی حرفای دلش رو خالی میکنه و ناراحتیشو درموردشون ب من میگه منم واقعا نمیدونم چکنم مثلا تو شهر ما خونه خریدنو ماشین و کابینت زدن و پکیج و... همه با پسره فقط دختر جهاز داره ولی اونا ی خونه خریدن اونم بیشتر پولش رو بابام کمک کرد و انگار بابای اون پول ی دونگ رو داد کاببنت زدیم همه پولش رو شوهرم داد منم ده تومن وام گرفتم کولر هم که هم گازی هم آبی بابام گرفت تازه منو بردن محضر ازم بابت گرفتن مهریه امضا بگیرن من فقط یخورده سکه هارو ک داده بودن امضا کردم درصورتی ک از هرکی میپرسم تعجب میکنه از بی اعتمادی و کارهاشون
مامانم همش میگه نباید شوهرتو عادت بدی پول از تو بگیره مثلا همون وام ده تومنی و ... کارهای دیگه ک انجام دادیم
حتی شوهرم ماشینش رو فروخت ک خونه رو بگیریم و حالا حالا هم شرایط جوریه ک نمیشه ماشین گرفت بهش میگم بابات ک پول خونه رو نداد لااقل بگو ماشینو بگیره یکم کمکت کنه بخدا زشته اینجوری و... ولی اصلا قبول نمیکنه یعنی حاضر نمیشه با باباش حرف بزنه و خیلی ازش حساب میبره منم وقتی مامانم این چیزارو همش بهم میگه خودمم اعصابم خورد میشه و نمیدونم چیکار کنم دنبال ی کسی میگردم ک خودمو خالی کنم پیشش
غیر از این ها چیزای دیگه هم بوده که رسمه خانواده پسر انجام بدن ولی ما یا فقط شوهرم انجام دادیم ولی این درستش نیست ک انگار عروس گرفتن پسرشون رو ول کردن کلا تو شهر ما رسم اینه و همه هم اجراش کردن خونه ماشین کمد و ... با خانواده پسر جهیزیه سرویس تخت خواب مبل و...خانواده دختر و هیچکس هم از دختر بابت دریافت مهریه امضا نگرفته (حالا منم که آدمی نیستم پسفردا بگم نگرفتم) ولی اصلا انگار اینا خودشونو مسئول نمیدونن
از یطرف هم میترسم اینطوری میکنن اخرسر ی عروسی هم برام نگیرن اخه هردومون خانواده هایی هستیم که وضعیت مالیمون مثل همه متوسطه ولی الان مثل اینه که بالای من هم ی پسر زن داده هم دختر شوهر داده داره فشار میاد بهش بخدا منم دلم برا بابام مامانم میسوزه