2777
2789

تازه برادرموازدست دادم ۴۰روزه قبلش توحاملگی همش فکرزلزله توسرم بودخیلی میترسم دلم آشوب میشه عرق میکنم نفس تنگی میگیرم تازگیاازجای شلوغ میترسم نمدونم چکارشدم پارسال ازدست چپم گرف زدتوگردن وقلبم تیرکشیدی جاافتادم خشک شدم نمتونستم تکون بخورم ب اتفاقای تلخ زندگیم بدیای شوهرم فک میکردم قلبم گرف ب نظرتون من چمه

دوستای گلم لطفابرای شادی برادرم امیرحسین ی فاتحه میخونین 🙏آغازقصه او۱۳۷۸/۱۱/۲۴آغازغصه ما۱۴۰۲/۰۵/۱۷🖤🖤🖤😭😭😭

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اعصاب و استرس تامام

خب بچها منم به ارزوم رسیدم بلخره بیبیم مثبت و باردارشدم(مامان دوتا فرشته کوچولو)ولی خب تو هفته های پایین قبل از شنیدن صدای قلبشون خدا اونارو ازم گرفت🙂ولی ناامید نمیشم اونا بااومدنشو امید زندگی رو ب قلب من اوردن من بازم تلاشمو میکنم شمام برام دعا کنید 🙏♥️♥️🙂۱/۲/۰۳ من ددباره مامان شدم🥺
این استرس برای بدن سمه ها

بچمم شیرمیدم خدایک دانموگرفت ازم ۱برادرداشتم خدا😭😭😭😭😭😭😭😭😭

دوستای گلم لطفابرای شادی برادرم امیرحسین ی فاتحه میخونین 🙏آغازقصه او۱۳۷۸/۱۱/۲۴آغازغصه ما۱۴۰۲/۰۵/۱۷🖤🖤🖤😭😭😭
ن ۴۰روزه زایمان کردم

افسردگی بعد زایمانه بابا نترس خوب میشی😂🚶🏼‍♀️

من دختر سرزمینم ایرانم ن مذهبی ن باحجاب اما ب تمام خانومای باحجاب احترام میزارم لحظه شماری میکنم برا اون روزی ک همه باهم دست تو دست هم با پوشش اختیاری کنار هم آزادانه راه بریم پوشش آزادانه لختی نیس بانو🙂ینی چادری،چادری بیاد بیرون حجاب اونیم ک حجاب اختیاری میخاد باب میلش بیاد بیرون
ن ۴۰روزه زایمان کردم

احتمالا افسردگی بعد زایمانه . 

منم از آخرای ماه دوم شروع شد و هی بد تر شد به کسی هم نمیگفتم و ظاهرمو خوب نشون میدادم اما از همه کس ناراحت و شاکی بودم و گرفته بودم و حس میکردم خودمو گم کردم و همه برنامه هام به هم ریخته بود و عقب افتاده بود و کلا به هم ریخته بودم . سریع ناراحت میشدم و خیلی حساس شده بودم و تنهایی گریه میکردم و فکرای وحشتناک میومد تو سرم و همش خسته هم بودم و حس درک نشدگی میکردم ... بخیه هامم مشکل داشتن و خوب نشده بودن ... و مهمون هم میومد و میرفت و همه چیز واقعا رو اعصاب بود . هم میخواستم تنها باشم هم کسی دورم باشه . ولی من چند تا درس گرفتم . اول صبر با اینکه خیلی سخت بود ولی زمانه یادم داد صبور باشم .. دوم اینکه فقط خودمم ک میتونم حال خودمو خوب کنم و هیچ کس دیگه ای نمیتونه این کارو بکنه . بعد شروع کردم هی به خودم امید دادن و هر موقع فکر بد میومد تو ذهنم سریع یه کار دیگه رو شروع میکردم که مشغول بشم ( مثلا فیلم میزدم تو ژانری ک دوس دارم پخش بشه )  . برای امور زندگی  هم خیلی به خودم سخت نگرفتم ، حوصله شام و نهار درست کردن ک نداشتم بچه رو بهونه نیکردم و املت نون پنیر و گوجه خیار ... این چیزا میزاشتم . بعدم دلیل اصلی حال بدیم رو پیدا کردم و سعی کردم باهاش کنار بیام و بپزیرمش و بعد آروم آروم حلش کنم  . با شوهر هم حرف زدم و براش گفتم که چمه و دست از تو خودم ریختن کشیدم و ازش خواستم کمکم کنه و اگه کاری رو نمیدونست بهش میگفتم الان انتظار دارم اینجوری باهام رفتار کنی . . . مهم ترین چیز اینه که بدونی این حالتت عادیه و مشکل از تو نیست و واقعا وضعیت سختی رو تجربه میکنی و بعد بدونی جز خودت کسی نمیتونه حالتو خوب کنه و از این وضعیت بیرون بیارتت . ببخش خیلی تایپ کردم فقط فکر کردم خیلی مثل خودمی . 🤍🤍

خدایا به هرکس اون چیزی رو ببخش که براش مثل یه معجزه می مونه ..🤍
افسردگی بعد زایمانه بابا نترس خوب میشی😂🚶🏼‍♀️

میگم برادرم فوت شده😭😭😭

دوستای گلم لطفابرای شادی برادرم امیرحسین ی فاتحه میخونین 🙏آغازقصه او۱۳۷۸/۱۱/۲۴آغازغصه ما۱۴۰۲/۰۵/۱۷🖤🖤🖤😭😭😭
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز