2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هنوز به اين درجه از عرفان نرسيديم گلم

تويي كه امضام و ميخوني اره با خودتم تو به زودي خبر خيلي خوبي ميشنوي و بدون امضاي من ي نشونه ست براي رسيدن به اون چيزي كه از خدا ميخواي😍😍💃💃🌹🌹خداياشكرت كه اين دوستم به آرزوش ميرسسسه خيليييي زود🙏😍

واقعیتش چند وقته متوجه شدم ک خیلی روی گوشیش حساسه،مدام سایلنته،رمزشو عوض میکنه و ..قبل سفر ی روز برعکس همیشه دیدم گوشیش سایلنت نیس و داره زنگ میخوره،ولی جواب نداد.بعد پرسیدم کیه؟الکی گفت فلانیه.گفتم خوب جواب میدادی؟ گفت نمیخواستم بدونه من شهرستانم،خواستم برم بیرون باهاش صحبت کنم،منم هیچی نگفتم(در حالیکه جوابش بیخود بود،مگه طرف بهش جی پی اس نصب کرده؟)بچه ها زمان تماس مال وقتی بود ک اون زمان همسرم میرفت سرکار،یعنی هرکی بود مطمئن بود ک الان همسرم خونه نیست. بعد شب اومد خونه پرسیدم ب فلانی زنگ زدی؟چکارت داشت؟گفت اره اون نبود و آقای فلانی مشتری مون هست،هر روز با یه شماره جدید زنگ میزنه. بعدتوی سفر متوجه شدم ک باز این شماره ک زنگ میزنه رو جواب نمیده پیش من،و بهش پیام میده. خیلی رو گوشیش حساس بود،همه جا با خودش می‌برد.رمزشم توی سفر دوباره عوض کرد.منم فکرم حسابی درگیر شده بود،به اون شماره زنگ زدم اول جواب نداد بعد خاموش کرد.

.چند ماه قبلم یکی با یه خط ديگه زنگ میزد وی پیامم دیدم ک گفته بود چرا جواب نمیدی ناراحت میشم. ازش پرسیدم کیه.عصبانی شد چرا گوشیمو برداشتی؟این دوستمه با خط زنش زنگ زده .خلاصه ک ارتباطش بقول خودش با دوستش قط شد و همینجوری ک من می‌پرسیدم یوقتا میگفت ازش خبر ندارم اما میدیدم توی گوشیش یا به اون شماره تماس گرفته یا اون زنگ زده،خلاصه کتمان می‌کرد.امروطم ک از سرکار برگشت رفت دوش‌ گرفت و ب خودش  رسید گفت دارم میرم ب مشتری سر بزنم.دلم شور افتاد چون توی سفر دیدم وقتی جواب اون شماره رو نمی‌داد بهش پیام داد.گفتم چی گفتی به فلانی ؟گفت بهش گفتم میام ب پروژه ت سر میزنم.امروز عصرم ک ناهار نخورده رفت بیرون من بعد ی ساعت بهش زنگ زدم طول کشید جواب بده.بعد گفت دفترم،اما خیلی بااحتیاط انگار حرف می‌زد،انگار کسی پیشش بود گفتم ناهار نخوردی شب زودتر بیا،گفت شما شامتونو بخورین کارم طول میکشه.گفتم یعنی چی؟گفت حوصله ندارم و این حرفا.منم عصبانی شدم گفتم اگه حوصله زن و بچتو نداری همونجا بمون ک حالو حوصله داری،خونه نیا.بعد دلم شور افتاد با توجه ب اینکه توی سفر به اون شماره پیام داده بود ک من میام بهت سر میزنم و اینکه وقتی من زنگ زدم اون طرف گوشیشو خاموش ورده بود بازم بهش شک کردم. بهش گفتم خداشاهده اگه ازت کوچکترین خطایی ببینم‌ برای همیشه منو از دست میدی،اونم ی پیامک داد من هیچ اشتباهی نکردم امیدوارم بمیرم راحت شم‌ .الانم نیومده خونه.میدونم پیش خونواده شه. بچه ها از شک کردن خسته شدم.نمیتونم باورش کنم در حالیکه قبلا هم سابقه شو داشته ک با همکارارای خانومش صحبت و درد دل نیکرد و از من مخفی می‌کرد.بنظرتون حق داشتم عصبانی بشم؟اینم بگم ما رابطمون به طرز وحشتناکی افتضاحه،هر روز با هم بحث داریم و م خیلی ب جدایی فکر میکنم.ضمنا توی سفر زیاد منو تحویل نمی‌گرفت اما من چون یچیزایی حس کرده بودم ی پیام تو اینستا فرستادم با این مضنون ک زنها ی چیزایی رو هیچوقت نمیبخشن،باورتون نمیشه اینقد دور و برم می‌گشت انگار ترسیده باشه.

نمیدونم چی بگم بهت عزیزم فقط اینو میدونم که معمولا حس خانم ها در این مواقع اشتباه نمیکنه...

اره خودمم همین فکر دارم.احه چه دلیل داره ی آدم مدام رمز گوشیشو عوض کنه و همه جا با خودش ببره. خیلی رفتاراش عجیبه،حسم میگه ی چیزی هست.حتنا هست. میخواد چیزی رو مخفی کنه. کاش واقعا دوستم داشت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792