به خدا همیشه یه جوری به یه روشی نیش میزنن هرچه هم خوب باشم واحترامشون داشته باشم بازم کاری میکنن ناراحت بشم دوست دارم هیچ وقت نبینمشون خسته ام ازهمشون حتی از گروههای فامیلی هم خوشم نمیاد شما چطورید بافامیل خوبین خوشین؟؟؟
منکه با همشون قطع رابطه ام فامیل های بابام فقط با مامان‌بزرگ ام حرف میزنم بقیه اشونو محل نمیدم فامیل مامانم نرمال ترن البته یه دایی فقط دارم عاشقشم
من با مادرمم قطع رابطم از زخم زبون و حسودیاش چ برسه به فامیل چه حوصله ای دارید تحمل میکنین
ما که خیلی خوبیم با هم چه فامیلای پدریم چه مادریم
من خداروشکر کیلومترها دورم .ولی نزدیک هم بودن باز خیلی رعایت میکردم .چون کلا خوشم نمیاد از رفت و آمد انجنانی
چند ساله رفت و آمد نداریم با هیچ طرفی تنهایی سخته ولی بهتر از دیدن فامیله
نه بابا. تو گروه هاشونم نیستم. یعنی تنظیماتو جوری کردم کسی اد نکنه. وگرنه به زور آدمو وارد رابطه میکنن.
سالی یه بار یا دو سال به بار شاید ببینمشون
از همشون بدم میاد
دوسه نفر شون فقط خوبن
الباقی لاشخور و دو رو
والا ما ن گروه فامیلی داریم نه دورهمی ن هیچی حوصله داری سالی ی بار عید همو میبینیم وسلام
با فامیل های خودم فقط عمه بزرگه در ارتباطم و خالم و مادربزرگم .
با دایی ها قطع ارتباط کامل
عمم هم معمولا چند ماه یبار میاد خونمون
من واقعا هیچ ضرری واسه کسی ندارم
سرم به کار خودمه احترام هم نگه میدارم
ولی جاریام از من خوششون نمیاد یه حسادت عجیبی دارن
تازه اونا وضع مالیشونم بهتره ها
ولی همیشه به من و همسرم و رابطمون حسادت میکنن
قشنگ میفهمم اینو
من با هیچکس رفت و آمد ندارم جز مادر و پدرامون و برادرم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
