من با داداشم ۴ سال بزرگتره با خواهرم ۳ سال کوچیک تره هر سه شر و شیطون بودیم با برادرم تو مسائل اجتماعی هستیم ولی خیلی رو مخه خواهرمم که خودش شیفته با هیچکس حال نمیکنه😂😂😂
در حال تلاش بسیار زیادم تا زمانی که مادر شم بچم تو رفاه باشه👻 1۴03/7/1 اقدام به بارداری 🤱 منتظرت هستم قشنگم❤🤩
اولین دلخوشی زندگیم💕مادرم💕پلان اول ؛ دیشب همه چیز به ‹ مو › رسید پلان دوم ؛ صبح معجزه شد و ‹ مو › پاره نشد ± دو ساعت بعد از معجزه ، مامانِ بیخبر از اتفاقات اخیر ، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت : ‹ دیشب کلی دعات کردم💛'💎 ›دومین دلخوشی زندگیم💕 پدر و برادر جانم 💕 با قلب مهربونشون و خوبی های بی منت 🌈🦋 سومین دلخوشی زندگیم اومدن مردی تو زندگیم که منو با تمام بچگیام بزرگ کرد 🌱و کنارش بدون هیچ ترسی خود واقعیمم🙃 .آدم امن زندگی من🫂❤️ میگفت هرچقدر دلچرکین باشم ازت ولی دوستداشتنت هنوزم به دریا وصله.💙 در دل و جان خانه کردی عاقبت ...❤️🌈 خدایا شکرت بابت همه چی 💛💛
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من از داداشم ۱۵ سال بزرگ ترم،،حس مادر و فرزندیه بینمون.😑😑بچه ی خیلی خوبی دارم،،تمام کاراشم میاره خونه ام می گه انجام بده کلی زبون می ریزه تا سرم کلاه بذاره.
هر چی بیش تر می گذره،بیش تر به این شعر می رسم که می گه:غرض رنجیدن ما بود از دنیا که حاصل شد....//خدا گر پرده بردارد ز روی کارِ آدم ها....چه شادی ها خورد بر هم....چا بازی ها شود رسوا....یکی خندد ز آبادی....یکی گرید ز بر بادی....یکی از جان کند شادی....یکی از دل کند غوغا....چه کاذب ها شود صادق....چه صادق ها شود کاذب....چه عابد ها شود فاسق....چه فاسق ها شود عابد....چه زشتی ها شود رنگین....چه تلخی ها شود شیرین....چه بالا ها رود پایین....عجب صبری خدا دارد که پرده بر نمی دارد!! //سر بر شانه ی خدا بگذار،تا قصه ی عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت،به رقص درآیی،قصه ی عشق،انسان بودن ما ست!!//
واییی چه خوب آرومه ما خونمون هروز زلزله هست حتی با اینکه همه مون سن هامون زیاده😂🚶♀️
ماهم سنمون زیاده
من ۲۱
اون ۲۸
بیشتر خیلی احساسسسسسیه
مثلا هرروز صبح من خوابم اون میره سرکار تا بوسم نکنه موهامو بهم نریزه نمیره سرکار
اولین دلخوشی زندگیم💕مادرم💕پلان اول ؛ دیشب همه چیز به ‹ مو › رسید پلان دوم ؛ صبح معجزه شد و ‹ مو › پاره نشد ± دو ساعت بعد از معجزه ، مامانِ بیخبر از اتفاقات اخیر ، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت : ‹ دیشب کلی دعات کردم💛'💎 ›دومین دلخوشی زندگیم💕 پدر و برادر جانم 💕 با قلب مهربونشون و خوبی های بی منت 🌈🦋 سومین دلخوشی زندگیم اومدن مردی تو زندگیم که منو با تمام بچگیام بزرگ کرد 🌱و کنارش بدون هیچ ترسی خود واقعیمم🙃 .آدم امن زندگی من🫂❤️ میگفت هرچقدر دلچرکین باشم ازت ولی دوستداشتنت هنوزم به دریا وصله.💙 در دل و جان خانه کردی عاقبت ...❤️🌈 خدایا شکرت بابت همه چی 💛💛