چجوري تونستم با بچه يك ساله يه خونه ي هميشه تميز داشته باشم❤️

من ٥سال از عروسيم ميگذره و هميشه هم شاغل بودم..

تميزي خونم اكثرا معمولي بود.. بعضي وقتا هم پيش ميومد كه افتضاح بود زمانايي كه تا ديروقت سر كار بودمو خيلي خسته ميشدم

همسرم هم يه آدم غرغرو و به شدت ايراد گير كه زندگي كردن باهاش واقعا سخته.. بعضي وقتا برنامه داشتمو واسه هر روزي يه كار انجام ميدادم با كمك تايپيك گلبوته ي عزيز همه چيز خوب بود ولي باز سركار سرم شلوغ ميشد زندگي ميرفت رو هوا

تا اينكه باردار شدم و دختر خوشگلم به دنيا اومد

خودمم از ماه هفت بارداري ديگه سركار نرفتمو فكر ميكردم ديگه تميزي خونه واسم دغدغه نيست چون خودم خونه ام و به راحتي هميشه خونه مرتبه ولي زهي خيال باطل🤦🏻‍♀️

كلا ٤،٥ماه اول رو فاكتور ميگيرم چون شديدا درگير افسرگي زايمان شدم..ارديبهشت هم سرسال خونمون بود ميدونستم صاحبخونه اجاره رو ٢برابر ميكنه و معلوم نبود بمونيم يا بلند شيم واسه همين خونه تكوني نكردم،تا تير هم هنوز درگير بوديم كه بلند شيم يا بشينيم..

خلااااصه خونه زندگي من شد افتضااااااح

يعني نگم از كابينتا و يخچال و كمدا

با يه بچه ي شديدا وابسته كه من از كنارش بلند ميشدم قبل از اينكه كمرم صاف شه جيغش رفته بود رو هوا..

خواب روزش هم اونقدري نبود كه بشه روش حساب كرد.. شبا هم انقدر خسته بودم اصلا نميتونستم اين كوه كارو شروع كنم

كارگر به درد بخور هم دورمون نبود و مدل منم متأسفانه جوريه كه وقتي همه چيز بهم ريختست ديگه كلا توان انجام هيچ كاري جز شستن ظرف و غذا درست كردن و جمع و جور و جارو سطحي ندارم

تا اينكه ٢ماه پيش ساعت ١٠شب تصميم گرفتم خونه تكوني كنم و از يخچالم كه از همه جا اوضاعش بدتر بود شروع كردم..

با وجود بودن همسرم بازم دخترم اذيت ميكرد آومد تو آشپزخونه منم كفكير و ملاقه ريختم جلوش و اون شب هر جور شده يخچال و تميز كردم و همه طبقه هاشو شستم و خشك كردمو جا به جا كردم شد مثل گل

شب خوابيدني انقدر حالم خوب بود و كيف ميكردم انگار يهو كلي انرژي اومد تو وجودم.. فرداش زودتر از هميشه بلند شدم شروع كردم كابينتا رو سرو سامون دادن..

خونم خيلي به هم ريخته شد ولي حالم عالي بود

دخترمم تو شلوغي خونه سرش گرم بود و بهش خوش ميگذشت

٢،٣روز درگير كابينتا بودم و آشپزخونه به معناي واقعي برق ميزد و بعدش كمدا رو ريختم جمع كردم،هرچي كشو تو خونه داشتيم و كنسول و همه چيز ريخته شد بيرون و با نظم بهتري جمع شد..

كمد و كشوهاي دخترم،هر چي لباس اضافه بود جمع شد..

ظاهر خونه افتضاح بود و باطنش عالي و حال من عالي تر..

تازه رسيدم به شستن سرويسا و گردگيري و جاروي حسابي و خونه من بعد از ٨روز تلاش شد مثل دسته ي گل..

البته من درگير دخترم بودم كه چهار دست و پا ميره واقعا خيلي سريعتر ميشد جمع بشه

همه اينا رو تعريف كردم كه برسم به اين نقطه

بچه ها تو اين ٢ماه خونه ي من هر لحظه آماده ي مهمونه

تميزي حموم..

از حموم كه ميايد بعد از خشك كردن موهاتون و لباس پوشيدن بريد تو حموم و با دستمال شيرآلات و آينه و دستگيره رو پاك كنيد

٢دقيقه وقت ميبره و ديگه خبري از رسوب بستن و سابيدن و استفاده از شوينده ي خاصي نيست..

تميزي دستشويي..

من هر شب موقع مسواك زدن با همون آب خالي دستشويي رو آب ميگيرمو با اسكاج مخصوص روشويي رو ميشورم و با دستمال نم دار آينه و شير آلات رو دستمال ميكشم.. واقعا دستشويي هميشه تميزه ولي نياز شه با سيف ميشورمش هفته اي ١،٢بار

بچه ها چون مدام اين كار انجام ميشه اصلا تايمي نميبره..روتين شبا شايد ٣دقيقه زمان ببره

آشپزخونه..

زمان آشپزي هرچي برميدارين به محض تموم شدن كارتون باهاش بذارينش سرجاش.. هر ظرفي كه كثيف ميشه همون ثانيه بشوريد

من قبل از خوردن غذا ظرفاي شسته شده رو ميذارم جاش كه همه جا مرتب بلشه بعد از غذا خوردن همون لحظه ظرفا رو بشوريد و گازو و هود و پاك كنيد

اگر بعد از هر وعده غذا پختن گازو پاك كنيد ١دقيقه وقتتون و ميگيره و هميشه تميزه..من بعدش هم اپن رو دستمال ميكشم و تميز ميكنم(ما رو اپن غذا ميخوريم) صندلي غذاي دخترمو تميز ميكنم،يخچال و لك افتاده باشه دستمال ميكشم و بعد ظرفا رو كه تقريبا خشك شدن بعد از دستمال كشيدن ميذارم سر جاشون(تمام اين كارا نهايتا ١٠دقيقه زمان ميبره)

من بعضي وقتا وسط غذا خوردن دخترم غرغرو شروع ميكنه

واسه همين همون موقع كه غذا رو ميكشم واسه فرداي همسرم و خودم هم ميكشم قابلمه ها رو ميشورم كه اگر وسط غذا مجبور شدم برم لااقل يه قسمتي از ظرفا شسته شده باشه..

چند روز يه بار شروع ميكنم كابينتا رو باز ميكنم اگر يه ذره بهم ريخته شده باشه سريع مرتب ميكنم يا زير كابينتي كجو كوله شده باشه صاف ميكنم

چون مدام اين كار انجام ميشه اصلا بهم نميريزه هميشه مرتبه مرتبه😍

اگر ببينم يكي از طبقه هاي يخچال لك شده يا كثيفه در اولين فرصت درش ميارم ميشورم و ميذارم سر جاش.. دسته ي كابينت و ماشين ها و يخچالم تا كوچكترين لكي بيفته تميز ميكنم..

بچه ها تمام اين كارايي كه ميگم شديدا كوتاهه اصلا وقتمو نميگيره..

مثلا خود كابينتا رو اگر بخوام پاك كنم شايد ٢٠دقيقه طول بكشه كه طولاني ترين كار آشپزخونست.و زماني كه دخترم خوابه انجام ميدم

كمد و كشوها:

چتد روز يه بار ظهر كه دخترم ميخوابونم شروع ميكنم كشو ها رو باز كردن اگر يه كم بهم ريخته شده باشه مرتب ميكنم، كمدا و كنسولم همينطور ولي چون هر چي بردارم ميذارم سرجاش و همون موقع هم حواسم هست بهم نميريزه..نهايتا لباسا مرتب رو هم قرار نگرفته

من ٢تا كمد بزرگ دارم،٥تا كشو و يه كنسول بزرگ كه همش رو هم زير ١٠دقيقه زمان ميبره..در اصل من زحمت اصلي رو موقع خونه تكوني كشيدم الان فقط دارم جلوگيري ميكنم از بهم ريختگي

بچه ها اولش نوشتم خواب روز دخترم اونقدري نبود كه بشه روش حساب كرد ولي الان كه خونم تميزه ظهرا نيم ساعتم بخوابه واسه من عاليه

مثلا امروز ظهر خوابيد چك كردم ببينم چيكار دارم

ميز آرايشمو كامل تميز كردم با همه چيزايي كه روش بود يا ديروز طي زدم.. يه روز ميبينم سينك،سيف لازمه اونو حسابي ميسابم

نميدونم نوشته هام چجوري شد ولي من واقعا اصلا تايم زيادي واسه كار كردن نميذارم من فقط مواظبم خونم كثيف نشه

دختر من ١سالشه

كشوها رو ميريزه بيرون منم جلوشو نميگيرم ميگم بذار بازي كنه به محض اينكه بيخيال شه و اونجا رو ول كنه من جمع ميكنم..

مگه چقدر طول ميكشه؟؟

ولي كافيه چند روز همين كارارو نكنم خونم ميشه قيامت

مثلا هفته ي پيش دختر عموهاي همسرم اومدن و يه شام و ناهارو صبحونه بيش ما بودن و اصلا اهل كمك نيستن ما با اونا از خونه اومديم بيرون، فردا و پس فرداشم بيرون بوديم

شب وقتي رسيديم دخترم خواب بود

منم ٢ساعت بيدار موندم تمام كارا رو انجام دادم فقط جارو برقي موند

صبح همسرم بيدار شده بود كلي تعجب كرده بود قبلنا محال بود بيدار بمونم و اين كارارو كنم

البته من مخالفم كه آدم بخواد خودشو عذاب بده واسه تميز بودن خونه

اتفاقا من واسه آرامش خودم اين كارو كردم چون فرداش حسابي انرژي مثبت تو خونه جريان داشت

دوستاي عزيزم اميدوارم اين نوشته ها واسه عزيزاني كه مثل خودم مشكل تميزي خونه دارن انگيزه و كمك باشه❤️

عزيزم من فقط به خاطر آرامش خودم تلاش به اين كار كردم

فقط و فقط❤️❤️