من یک زن عاشقم با کلی رویایی دخترونه من به خاطر تو از همه ی ارزوهای قشنگم گذشتم من به خودم یک جوونی و نوجوونی کردن بدهکارم حالا که میبنم بازم برگردم عقب بازم تورو انتخاب میکنم اما بازم یه عادت های دخترونه دارم هنوزم قوی نشدم وقتایی که دلم میگیره یهو میزنم زیر گریه جایی کم میارم زنگ میرنم به پدرم به تکیه گاهم درد و دل میکنم تو با من چکار کردی که با سن کمم تونستم دوری خانوادمو تحمل کنم؟ من برای اینکه تورو داشته باشم تاوان پس دادم تاوان تنهاییم تاوان درس نخوندنم تاوان سختی کشیدنم هنوزم دارم تاوان داشتنتو پس میدم اما دلم به داشتنت گرمه مرد خوش خنده من تصمیم گرفتم که مهربون باشم باهمه پرخاشگری و ناامیدی و حرص خوردن رو بزارم کنار و مثبت فکر کنم و مثبت عمل کنم امیدوارم موفق شم
اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم
من خودم دختر سن بالا هستم مثلا هفده شونزده قبلا دختر سن بالا حس بدی بهم می داد از زندگی عقب افتاده لابد مشکلی داره یا خودش مقصره خودم خیلی واسه زندگی تلاش کردم چند بار عاشق شدم نشد