عزیزم میشه ماجرا رو بخونی راهنماییم کنی
بابام صبح زود رفته در خونه دامادمون با داد و دعوا اوردش طبقه بالا چون ما تو یه چهار واحدی زندگی میکنیم و چون شب قبلش ساعت حدود یک مستاجر داشته صدا میکرده شوهر خواهرم محترمانه رفت گفت لطفا سر و صدا نکنید و بابام به همین دلیل دعوا درست کرد و رفت دست شوهر خواهرمو کشوند بالا که تو گه خوردی رفتی در خونه مستاجر و هرچی شوهر خواهرم اروم داشت متقاعدش میکرد که اپارتمان هست و همه باید رعایت کنن فقط در جواب میگفت همینه دلشون میخواد تو گه خوردی و فحاشی میکرد تا اینکه یه جمله تحقیر امیز به دامادمون گفت و شوهر خواهرم یکی زد تو گوشش که حقش بود چون بار اولش نیست بی حرمتی میکنه و اونم رفت چاقو بیاره که دیگه جلوشو گرفتیم الان رفته شکایت کرده به دروغ که شوهر خواهرم هفت صبح با چوب به خونم حمله کرده و فحاشی کرده و ..... الان مامانم رو به زور میبره برا شاهد الان دادگاه قبول میکنه شکایتشو ؟؟؟