2777
2789

بچه ها کمکم کنید وقتی یه مهمونی غریبه طور میرم اصلا هیچی نمیتونم بخورم فقط یه کم میخورم که بقیه هی بهم نگن غذا که اصلا تپش قلب میگیرم اگه بخوان بازی کنن الانم که همه جا مافیاس. موقع حرف زدن خدافظی کردن همش حس میکنم خجالت توچهرمه بقیه می‌فهمن ولی خب با همه سعی میکنم حرف بزنم شرکت کنم تو همه چی با اینکه دارم از استرس میمیرم😢

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

منمممم تازه من حالت تهوع میگیرم نمیدونم چرا اینجوریم

من اعتماد به نفسم پایینه از نظر ظاهری خوبم ولی اینجوریم دیگه'عروسی میرم اصلا لب به غذا نمیزنم اشتهام کور کور میشه 

خودم میدونم دلیلش اعتماد به نفسه 😔 29 سالمه 

ماشاءالله۲۹سالته،اگه متاهلی و بچه داری الان یه الگویی باید روی خودت کار کنی من دخترم احساس میکردم یکم خجالتی بود از بس باهاش کار کردم الان ماشاءالله عالی و با اعتماد بنفس،روی خودت کار کن خیلی این اعتماد بنفس روی وجهه اجتماعی تاثیر میزاره

دخترم ما خیلی منتظرت بودیم مخصوصا خواهرت ولی تو پیش خدا رو دوست داشتی هیچوقت اون روی ماهت رو فراموش نمیکنم😔
ماشاءالله۲۹سالته،اگه متاهلی و بچه داری الان یه الگویی باید روی خودت کار کنی من دخترم احساس میکردم یک ...

چیکار کنم اعتماد به نفس بگیرم واقعا نمیدونم

چیکار کنم اعتماد به نفس بگیرم واقعا نمیدونم

وقتی مهمونی میری به خودت بگو اینجا همه مثل همیم چیز عجیب و غریبی نیست که بخواد استرس بهت بده قشنگ و با آرامش صحبت کن با بقیه وارد بخثا شو توی بازیا شرکت کن کمک کن تا جایی که ممکنه و با غرور و اعتماد بنفس خودت رو نشون بده لباسای خوب بپوش و به خودت برس

دخترم ما خیلی منتظرت بودیم مخصوصا خواهرت ولی تو پیش خدا رو دوست داشتی هیچوقت اون روی ماهت رو فراموش نمیکنم😔
چجوری

جایی میرفتیم سلام نمیداد چیزی بهش میگفتم مثلا از صاحب خونه یا مغازه دار یا از کسی یا رستوران میرفتیم میگفتم ظرف بگیر نمیرفت میگفت نمیتونم مامان روم نمیشه ولی من کوتاه نیومدم از بس ازش تعریف به جا کردم کلاس گذاشتمش جاهای شلوغ بردمش پارک بردم خرید فرستادمش خودم۱۰قدمی مغازه منتظرش شدم به سلیقش احترام میزارم تموم لباسا و خریداش به سلیقه خودشه جایی بخوایم بریم اگه مهم و رو در وایسی داشته باشیم۲تا۳دست لباس و کفش بهش میدم میگم هر کدوم رو دوست داری بپوش ولی مهمونیهای خودمونی و بازار و پارک هرچی دوست داره میپوشه گاهی شده با دمپایی دم دستی اومده گفتم اشکالی نداره راحتی باهاش خیلیم خوبه گاهی خودم آماده میشم ازش نیپرسم بهم میاد چطوره صاحب نظرش کردم و......هنوزم یکم دیگه جا داره روش کار کنم،ولی در کل خیلی خوب شده میگه مامان همه آدمیم لازم نیست از کسی خجالت بکشم یا روم نشه

دخترم ما خیلی منتظرت بودیم مخصوصا خواهرت ولی تو پیش خدا رو دوست داشتی هیچوقت اون روی ماهت رو فراموش نمیکنم😔
قربونت برم ک توضیح دادی،خدا برات نگهش داره مادر با شعور⚘💙

خدانکنه مهربون

دخترم ما خیلی منتظرت بودیم مخصوصا خواهرت ولی تو پیش خدا رو دوست داشتی هیچوقت اون روی ماهت رو فراموش نمیکنم😔

اع یکی عین من پیدا شد 

میرم خونه مادرشوهرم جاری ها و خاعر شوهر و همه جمع نمیدونم چرا جوشون منو مضطرب میکنه ‌ اصصصلا بم خوش نمیگذره معدم قفل میشه‌ تپش قللب . تا برگردیم خونه 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

سلام آجی

دنیز74a | 3 ثانیه پیش

فوبیات چیه

ساحل1403 | 10 ثانیه پیش
2791
2779
2792