عین پدر منِ، ما رو روانی کرد، بچه که بودم هر روز به مادرم گیر میداد یا حتی تهمت میزد، حالا مادره بنده خدای منم جایی ممیرفت اگرم میرفت همیشه ماها همراهش بودیم. ولی مادرم یکم تو این موارد دل گنده بود و زود یادش میرفت. اما من خودم روانی شدم، الانم عین یه طالبانی به مو و مانتوی من گیر میده. منم یهو رد میدم شروع میکنم تند حرف زدن و دعوا. خوبه قرتی مرتی و اهل آرایش آنچنانیم نیستم.
اگه میتونی تا ۵۰ سالگی همچین آدمیو تحمل کنی بمون، اگرم نه جدا شو، ولی اگه بچه داری بیشتر فکر کن