حس بدی دارم که این تاپیکو زدم اما بچه ها چاره ندارم خیلیییییییییییی بهم حسودی میکنه خیلی خودشو بهمون میچسبونه زن خوب و مهربونیه اما دلم میخواد یکم با شوهرم تنها باشم ما عقدیم فقط آخر هفته همو میبینیم هرجا میریم باهامون میخواد بیاد اگرم نبریمش گله میکنه دیشب با شوهرم خواستیم بریم دور بزنیم سریع خودشو دعوت کرد اصلا نه من نه شوهرم نگفتیم بیا سریع اومد به خدا بدجنسی نمیکنم بیشتر از همه بهشون احترام میذارم اما درک نداره یه سینما هفته پیش رفتیم با دوستای شوهرم بعدش همش تیکه انداخت که منو نبردید خودش همه جا میره مسافرت تفریح گردش به خدا چشم نداره ببینه ما یه جا بریم چکار کنم بچه ها که دلخوری پیش نیاد
مامانم اگرم به زور بخوام ببرمش نمیاد اما مادرشوهرم خیلی حق خودش میدونه
یادمه یه بارم تاپیک زدی اینارو گفتی؟!!حرفای بچه ها تاثیر نکرد؟هنوزم میاد؟؟
چه مادر شوهر سبکی واقعا,تو نرو اونجا,بگو شوهرت بیاد دنبالت که نبینتتون
عشق مامان دقیقا بازم ادامه داره اصلا توجه نمیکنه
عسل چند بار همین کارو کردیم باورت نمیشه بعدا که دیدیمش یه طوری رفتار میکنه که یعنی چرا منو نبردید
من مجردم نمیدونم چی بگم. ولی دعا میکنم خوشبخت بشی طبق چیزی که تو امضات گفتی. عشقتون پایدار
چ بدونم والا کلا بعضیها اویزونن من ی بنده خدا رو میشناسم شوهرش فوت کرده ب پسرهاش ک میچسبه هیچ دهن داداشاش هم سرویسه تز دستش
زرشک ممنونم
قایمکی برید خب نفهمه.یعنی چی این حرکت
الانم چون خونه ای که خریدیم نزدیکشونه اصلا حس خوبی ندارم حس میکنم بعدا همین آش و همین کاسه
ببین مثل من ی راه داری ولی راه من طولانیه من بعد ۷سال زندگی تازه دارم نتایجش رو میبینم
بتی شوهرش زندست به خدا اونروز داشتیم حرف مسافرت با شوهرم میزدیم خودشو دعوت کرد
فایده نداره عزیزم بزار ازدواج کنین دیگ هرجا خاستین برین ولی عجب پروهست ایشون عجب
به همسرت بگو شام بیاد خونتون.مامانش نمیاد که.بعد نمونید خونه برید بگردید
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز