جاریم عکس یه موی رنگ شده را میفرسته و میگه به جای تتو رنگ زدم اره بابا من و جاریم رو که میشناسه گفتم که شهرمون کوچیکتر از اون چیزیه که فکرش رو میکنی ببین چقدر کوچیکه که اصلا یه خیابون اصلی داره همه ام همو میشناسن وقتی جاریم اسم و لقب خانوادگی من رو به پسره گفته وخودشو جای من جازنی کرده اون پسرم باورش شده که واقعا منم ولی نمیدونسته بازیچه شده
حتما حتما شکایت کنید بکشونیدش دادگاه البته پسره باید بیاد شهادت بده که ممکنه چون پای خودش هم گیره نیاد
اینجا نوشتم بمونه بذار ابها که از اسیاب افتاد یه دمی دربیاره این جاریت و چه حرفها که پشتت نزنه حالا ببین
فقط حکم قاضی دهنشو میبنده
شکایت کن تا برا همه ثابت بشه حرفات الکی نیست
شکایت نکنی جاری میره مظلوم بازی در میاره میگه دروغ گفتی خواستی از چشم بندازیش
بابا ول کن دیگه حالا یه حماقتی کرده..شوهرش میزنه میکشتش.ولش کن دیگه..خدا ابروی بندشو نمیبره..وقتی شوهرت و اون مرده فهمیده تو نبودی دیگه درد چیه..ولش کن اونم حتما پشیمونه..برادرشوهرت حتما بهش پول اینا نمیده اونجوری حریصه برا پول..کارش درست نبوده ولی تو هم ول کن دیگه..چه خبرته
اول تا حالا کلا حسادت به همه میکنه به منم دوران عقدمون باهم بود حسادت میکرد چون پدرشوهر پول به پسراش نمیداد میگفت میتونید خودتون خرج کنید و واسشون طلا ببربد مناسبت ها و اینا شوهر منم خونه داشت ماشین داشت طلا و اینام هر مناسبتی بود واسم میاورد ابن حسادت میکرد این حسادتم تو وجودش مونده بود از قبل
دقیقا معلوم نیس به شوهرش چی گفته اون احمقم میگه زنمو هک کردن شوهرمم هم به خودش هم به شوهرش گفت میریم فتا اول ببینیم کی هک کرده بعدم به شوهرش گفت اینقدر احمق نباش خودتم به خنگی نزن شارژ ها رو خط زنت میومده اونا روهم هکر واسه زن تو از مردم میگرفته
