من تو سن بیست سالگی با پسر عموم نامزد کردم
از اول عموم اینا مخالف بودن اونا همیشه خودشون رو برتر از ما میبینن
عموم خودش کارمنده دوتا پسراش مهندس
شغل پدر من آزاده ولی از نظر مالی همیشه ما بهتر بودیم و همیشه عموم از بابام پول قرض میکرد
وقتی راضی شدن که با پسرش نامزد کنم عموم به بابام گفت که ما هیچ پولی نداریم که خرج کنیم و….
باید پسرم خودش پول دربیاره و خرج کنه
خلاصه تو مراسم نامزدیم و خواستگاری هیچ حرفی از مهریه زده نشد
تو فامیل ما رسمه برای نامزدی و نشون آوردن دعوت میکنن و جشن میگیرن ولی برای من هییییچکی رو دعوت نکردن حتی گفتن که از همه مخفی کنید که نامزد کردین
ادامه داره…