پسر من یادگرفته هرچی دستشه میبره میندازه لباسشویی،بعدم جیغ و داد راه میندازه که روشنش کنیم!
همه کفشهامون از تو جاکفشی میاره تو لباسشویی میذاره
سطل برنجم و دیگه نمیتونم استفاده کنم،اسبابازی های ایشون توشه
از زیر کابینت ها همش قاشق و لیوان پیدا میکنم
رو مبل هام پارچه انداختم،کثیف شده میترسم تا میرم بشورم خود مبلو کثیف کنه
فرشمم فکر کنم باید سه چهار بار بدم بشورن که تمیز بشه
فعلا دارم بیخیالی طی میکنم تا بزرگ بشه