2777
2789

تو حیاط رفته بود دستشویی منم طبق معمول دوس دارم در برا شوهرم باز میکنم برم توحیاط ..رفتم در باز کردم بوسیدمش صدادار شد شوهرم ناراحت برو یکی دستشویی گفتم ابجیته 

اشک منو تو اتاق خواب درآورد ک تو ابجیم حرص دادی این حرکت زدی به اون خدایی ک تو میپرستی قسم اصلا همچین قصدی نداشتم گفت اره اونم تو نمیدونم درمن چی دیده اینو میگه...خداشاهده از ت دل هامون

اشکمم دراورد سر این قضیه قهرم کرد دیگ برام هیچ ارزشی نداره کم کم دارم ازش زده میشم مخام بلیط بگیرم برم یه مدت خونه مادرم دارم نابود میشم با رفتاراش

  حالا نمیشد به جای در حیاط دره خونه رو براش باز کنی و تو خونه ببوسیش 

شاید به نظر برسه پادشاه،پادشاهی کند ،اما دراصل این ملکه است که هیئت مدیره رو اداره میکنه 😎          من میتوانم غرش سکوت یک زن را بشنوم (توماس سانکارا )      فمینسم مربوط به قوی تر کردن زنان نمیباشد زنان از قبل قدرتمند بوده اند این درباره تغییر برداشت جهانی درباره قدرت میباشد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بگو آره شوهر کردن هنره که من بخوام با این حرکت دله آجیتو بسوزونم مرتیکه روانی

تو زندگیت فقط به دو نفر اعتماد کن ‌؛                       یکی اونی که تو آینه نگاه میکنی و می بینیش، یکی اونی که به آسمون نگاه میکنی و نمی بینیش 🌿💙

بگو ببندش بی عرضه

محبت هم بهتون نیومده


اگه رفتی تا خونه مستقل برات نگرفت وحق مسکن تو دفتر اسناد رسمی بهت نداد برنگردی(بر اساس تجربه ۱۲ساله که داره به طلاق منجر میشه میگم)

زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه!"جهنم من شوهرم و خانواده شن! من جهنمو توی این دنیا تجربه کردم"بی صبرانه منتظر اون روزی هستم که تک تک بابت دونه به دونه بدی هاشون تقاص بدن... میگن دعای نی نی سایتیا گیراست ومن اینو به چشم دیدم؛دعاکنید هرچه زودتر شاغل بشم وخونه دار بشم و بتونه دخترمو بیارم کنارخودم و بادخترم یه زندگی آروم رو تجربه کنیم؛من سنی ندارم این همه درد واسه من وبچه م زیادیه!خدایا دخترم وآینده مونو به دستای پرقدرت تو می سپارم؛زندگی وآینده ای پر از آرامش و خوشبختی برامون رقم بزن....دلم برای خود سابقم خیلی تنگ شده....چه زود دیر شد....
زندگی با خانواده شوهر تو جوونی پیر شدنه

حرف حقی که جواب نداره

زنی را می شناسم من*که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن؛درون آشپزخانه*که می گوید پشیمان است*چرا دل را به او بسته؛کجا او لایق آنست؟*و با خودزیر لب گوید:گریزانم از این خانه*ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم راپس از من می زند شانه؟!* زنی را می شناسم من که نای رفتنش رفته*قدم هایش همه خسته*دلش در زیر پاهایش*زند فریاد:دگر بسه!"جهنم من شوهرم و خانواده شن! من جهنمو توی این دنیا تجربه کردم"بی صبرانه منتظر اون روزی هستم که تک تک بابت دونه به دونه بدی هاشون تقاص بدن... میگن دعای نی نی سایتیا گیراست ومن اینو به چشم دیدم؛دعاکنید هرچه زودتر شاغل بشم وخونه دار بشم و بتونه دخترمو بیارم کنارخودم و بادخترم یه زندگی آروم رو تجربه کنیم؛من سنی ندارم این همه درد واسه من وبچه م زیادیه!خدایا دخترم وآینده مونو به دستای پرقدرت تو می سپارم؛زندگی وآینده ای پر از آرامش و خوشبختی برامون رقم بزن....دلم برای خود سابقم خیلی تنگ شده....چه زود دیر شد....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز