من یه دختر ۲۲ ساله ام تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم ولی تو یه محلی که خیلی بدنامه داریم زندگی میکنیم که خونه پدربزرگمه و با عموم و فامیلای پدرم تو یه ساختمون زندگی میکنیم وضع مالیمون هم خوبه به راحتی میتونیم تو یه محله خیلی بهتر خونه بخریم از نظر مالی مشکلی نداریم ولی بخاطر پدربزرگم خونه رو نمیفروشن ما همه از این وضع ناراضی هستیم حتی پدرم ولی عموم راضی نمیشه خونه رو بفروشیم میگه تا وقتی پدربزرگم هست خونه رو نمیفروشیم باید همینجا بمونیم خیلی از خاستگارام بخاطر همین محل زندگیمون رفتن پشت سرشون هم نگاه نکردن الانم ینفر هست قصدش ازدواجه دوسم داره خواست بیاد خاستگاری خانوادش فهمیدن تو این محل زندگی میکنیم قبول نکردم شما راه حلی ذکری دعایی چیزس بلد نیستین از این وضع نجات پیدا کنیم
دعا کن خدا یکی بخاطر خودت بفرسته نه بخاطر خونه من درکت میکنم
هنوزم هستش سخت داره پافشاری میکنه ولی منم درکش میکنم خودمم جای خانواده طرف بودم هیچوقت قبول نمیکردم همچین چیزیو از این ناراحتم که بدبخت بیچاره نیستیم میتونیم شرایط و وضعمونو تغییر بدیم ولی هیچ کاری نمیکنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.