سلام
راستیتش نمیدونم چجوری بگم من 21سالمه و چند ماهی میشه نامزد کردم ک خانوادم ناراضی بودن جوری ک تو مراسم نامزدیم ن بابام بود ن مامانم من عاشق نامزدمم خیلی سختی کشیدیم الانم ک اینجاییم هنوزم داریم کلی اذیت میشیم حق نداریم همو ببینیم حتی و بابام گف تا ی ماه بعد نامزدی عروسیتونه تا اون موقع حق ندارین همو ببینین ولی الا چن ماه گذشته حرف عروسی میشه تو خونه جنگو دعواس اگ خانواده نامزدم برا. پادرمیونی بزنگن برا عروسی تماساشونو جواب نمیدن و سر کوچیکترین بحثا حتی میرسن ب من خیلی خسته شدم نم میتونم تو خونه بمونم ن میتونم راهمو بکشمو حتی همین امروز نامزدم ی نیم ساعت اومد ک فقط تو پارک سر کوچه همو ببینیم ولی مامانم اومد دیدو الم شنگه ب پا کرد بعدم امشب بهم گف ک اینکارا رو میکنی چون میخای فرار کنی. پس فرار کن دیگ هم بر نگرد. نمیدونم چیکارشون کنم خیلی خستم دیگ