سلام من دنبال رمانی هستم که دختر ۱۵ سال سن داره و سالها پیش به خاطر یک سری تهمت و عکسهای اشتباه از طرف خانواده طرد میشه و به عموش پناه میبره بعداً درس میخونه و دکتر قلب میشه و به عنوان یک خدمتکار و تغییر چهره وارد عمارت پدرش میشه و بعد ثابت میکنه که اون بیگناه همچنین پسر خالهاش هم عاشقشه و اون رو دوست داره و تنها کسی که میفهمه اون همون دختر است دوست صمیمیشه که با داداشش نامزده و همچنین خواهرم داره که دو تا بچه داره و پدرش شدیداً ورود و گفتن اسم و علایق اون دختر را در عمارت ممنوع کرده شدیداً دنبالشم کسی اسمشو میدونه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اسم اون رمانی که دختره برادر و زن داداشش میمیرن بچشونو سرپرستی میکنه و خودشم با لقاح مصنوعی باردار میشه بعد سالها بابای بچشو میبینه چیه؟
مادرشوهرشم دکتره و اون به دختره پیشنهاد داد که از اسپرم پسرش باردار شه
حبه انگورم🍇😍 علاقمند به تاپیک های معرفی کتاب📗، انتخاب اسم👶 ، عکس🖼 ، خوراکی🍔، عطر و ادکلن⚗ و لوازم آرایشی💄!شرایط زندگی برام عفت کلام نذاشته!!!!!! اون موقع که هرکی دنبال عاشقی بود ما سرگرم درسامون بودیم و بعدش دیگه همه عشق اولشون رو تجربه کرده بودن!بزن دلو به دریا هرچی که شد شاید بشیم تو جزیره گم واسه همه ی عمر🙃🐾#انسانیت🧸