اصلا رابطه ای نداریم
هر وقت کار داره زنگ میزنه به همسرم تا حالا هم دعوتم نکرده خونه ش
تعارف هم نکرده
همسرم یه عالمه کار داره
خودمم میخواستم برنامه ریزی کنم درس بخونم
حتی نپرسید کار دارید ندارید ؟! جایی میخواید برید یا نه
گفت یکی دو روز میام
حالا تا رسید گفت دو هفته میمونم
از شهرستان اومده؟
عادی باش
کتابات بیار جلوش هم درس بخون هم هر از گاهی باهاش صحبت کن
عصرها هم برید بیرون
دو هفته زود می گذره
زیاد تحویل نگیر زود خودش میره
به زندگی عادیت بپرس کاراتو انجام بده درس بخون
دو هفته دیگه میشه صابخونه مهمون چیه
دو هفته هست دیگه شما از صبح درس بخون ناهار شامم براخودت میپزی یکمم برای اون بپز غروب ها هم برید بیروت باشوهرت به هرحال خونه پسرشه
شاید اینجوری گفته حرص تورو در بیاره مادرشوهر پدرشوهر منم میومدن میگفتن ۱۰روز میمونیم اما سر۴روز حوصلشون سر میرفت برمیگشتن شکر خدا من از اون وضعیت نجات پیدا کردم دیگه هرکی بیاد خونم شبش میره خونه خودش
یعنی ما غذا برا خودمون دو تیکه مرغ ابپز میکنم با سیب زمینی سرخ میکنیم با نون میشه یه وعده غذامون ، یا یه روز یه برنج عدسی چیزی میخوریم یا کوکو، برنج کیلویی از سوپر مارکت می‌خریم تو این چند ماه یکی دو بار گوشت چرخ شده گرفتیم شیش ما بیشتر گوشت نخریدیم
نه دخترش رفته مسافرت ، این به کنار خودش که میاد برادرشم میاد خونه ما می بینش ما هو کولرمون سوخت یه کولر پنجره ای که گاز نداره با گنکه روشن تو آشپزخونه گرم باید واسم سر پا آشپزی واقعا شرایطی ندارم
هر چی خودتون می خورید به ایشونم بدید سختش باشه دفعه دیگه نمیاد
مرغها رو ریش ریش کن بریز روی پلوهات پر برکت به نظر میاد با کشمش و زشک
کوکو بهش بده
دمی گوجه
لوبیا پلو
حتما لازم نیست غذای گوشتی بپزی
برای شام ها ساندویچ مرغ باز ریش ریش کن
سالاد ماکارونی
سالاد الویه
اتفاقا بزار ببینه چطوری دارید زندگی می کنید
