مهریشم ۱ دهم نگرفت، بخشید. گفت بدون ماشین نمونه😐
حالا بعد از گذشت تقریبا ۱ سال که شاغل هم شده ، اصلا به روی خودش نمیاره بدهکاره
اون مقدار مهریه که گرفت داد سکه ،حقوقشم میده وسایل برقی میخره. پول ماهم که هیچ
حالا بازم ما هیچی نگفتیم، پول قرض میگیره ازمون میره کراتین و تزریق ژل و ...
بازم گفتیم عیب نداره روحیه اش عوض بشه
تا اینکه چندروز پیش ازم پول گرفت رفت کراتین ، اومده بمن میگه خاک تو سرت موهاتو کراتین کن دیگه😐😐
منم باهاش سرسنگین شدم ، بعدا بهش گفتم بیزحمت پول منو بده لازم دارم
کلا برگشته توقعش زیاده ،به بابام میگه طبقه بالا رو بساز من راحت زندگی کنم
یا هرکی هرچی بخره ازش میگیره ، یا یه وسیله برقی توی دیوار دیده ،دست دوم
میگه به شوهرت بگو بره ببینه چجوره ، منم گفتم شوهرم سرکاره
میگه حالا هیچوقت سرکار نمیره ها ، امروز کارش دارم نیست😐😐