قرار بود امروز جاماندگان اربعین بریم امام زاده همسرم نذاشت من برم ولی دخترم ۸ سالشه با عمش رفت تا اومد خونه گفت مامان نذر کردم کفشام کندم تا اونجا پیاده رفتم گفتم خدایا یه داداش بهم بده یعنی بهم میده ساله دیگه این موقع این بچه ها چقدر دلشون پاکه آخه کفشاش کنده منم دلم میخواست برم نذاشت صبح تا حالا همینجور بغض گلومو گرفته