یا سوتی هایی که اونا پیش شما دادن
تو ی جمع دوستانه خواستم بگم ساک گفتم س .ی . ک (آلت مردانه) آبروم رفت
از پسرخالم پرسبدم بابام کجاست؟گفت اتاق وسطی منم بدون در وارد شدم دیدم پسر داییم وسط اتاق با ش ر ت واستاده و داد میزنه در و ببند بابامم رو مبل اتاق داشت تلفن حرف میزد هی میگفت در و ببند من خنگ گفتم وای چه باحاله و سریع در و بستم فک کن جلو بابام ، اقا وقتی منو میبینه سرخ میشه سرشو میندازه پایین و بابام نیزنه پس کلم و میگه خاک توسرت که یک کاری کردی که یک پسر ۳۰ ساله ازت انقد خجالت بکشه😂😂😂😂😂
مهمون داشتیم توخورش سبزی حواسم نبود قوری چای افتاد توش...فقط بابام فهمید و همه به به گفتن و تعریف..بابامم چون اومد چای ببره دید قوریه ... اولین سوتی بود دادم اونم کلی بهم خندید...خدابیامرزت بابای مهربانی..😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
تو یه مهمونی شلوغ داشتم به همسرم میگفتم دیروقت پاشو بریم خونه من باید فردا گزارشامو تحویل بدم.
اینقد بچه ها دور و برم شلوغ کردن که اصلا خودم متوجه نشدم ولی به اشتباه گفتم باید گوزامو تحویل بدم.
اون لحظه همه ساکت بودن بعدم زدن زیر خنده.وقای بهم گفتن این کلمه رو گفتی اصلا باورم نمیشد
سوتی برادر زادم.. اون موقع 11 سالش بود..
پامو شیوع کرده بودم.. نشسته بودم رو مبل شلوارم یکم بالا رفته بود..
اونم پایین رو زمین بود...ی نگاه ب پام کرد و گفت عمه ماشالله داری بزرگ میشی موهای پات داره در میاد😂
خفه نشی آخه 😂😂با صدای بلند اونم پیش داداشم😅
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
