2777
2789

همین ک مدسه ام  تموم شد رفتم سرکار تا پول جمع کنم واسه کلاس بازیگری پولام اونقدر ی جمع نشد ک بتونم گلاس هومن سیدیو برم ولی عوضش رفتم واسه ثبت نام کلاس ی بازیگر تقریبا مشهور 

انقدری ک اعتماد بنفسم پایین اومد فهمیدم با رفتاری ک از خودم نشون دادم همه ضعفمو فهمیدن اشتباه از خودم بود ک دختر ضعیفی بودم از همون استاد بیان بگیر ک ی عوضی اشغالی بود ک فقط بلد بود ادمو ضایع کنه و ب بدن دخترا دست میزد تا هم کلاسی ندید پدید و دستیار کارگردان عوضی تر

خداییش بین همه اونا از همه سالمتر و واقعا ادم درست حسابی تر همون بازیگره  بود ک واقعا درک و فهم داشت و خوب رو از بد تشخیص میداد

ولی چه فایده ؟؟چون اقا بازیگر خیلی کم میومد همه چیز سپرده بود ب دستیار کارگردانش درصورتی ک موقع ثبت نام مارو کلی ترغیب کردن فلانی استادتونه و اخرشم میشه کارگردان تئاتری ک هنرجوهاش بازی میکنن ولی زهی خیال باطل

خلاصه از شانس بدم من گیر هم گروه هایی افتاده بودم ک فکر میکردن تو شکم مادر بازیگر بودن و بازیگر بدنیا اومدن

من هرچی بهشون میگفتم فلان جا بده یا این تیکه رو حذف  کنیم یا بدید من بنویسم و.. بدونه گوش شنوا نبود منم حریف نمیشدم من ی نفر بودم اونا ۱۰نفر

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

وای چشمتون روز بد نبینه انقدر اتودمون چرت بود و سر صحنه مسخره شدیم و خندیدن برامون ک من همونجا ازشدت هیجان دیالوگای اخرم یادم رفت تر زدم (من میدونستم ک اتودی ک میزنیم مشکلش چیه و صد درصد مسخره میشیم)

خلاصه همون بازیگره قشنگ تر زد بهمون ک هیچی سر درنمیاریم و .. خلاصه خ ضایعمون کرد و دقیقا همون ایرادایی ک من روز اول گفتمو اونم گرفت

تنها بخش خوب  اون روز برای من تعریف همون بازیگر از من بود

در کمال ناباوری از من خیلی تعریف کرد و تشویقم کرد و برعکس ب تک تک اعضای گروه ر..ید

حتی بقیه گروه هاهم رفتن از هیچ کدوم از بچه هاش مستقیم تعریف نکرد این شد برای من دلگرمی ک میتونم از نو شروع کنم

من موندمو حوضم

خودشون بدون اینکه بگن بی سرو صدا تو وات

گروه جدید زدن و تمرین کردن واسه اتود

دستم موند تو پوست گردو

ماهایی ک گروه نداشتیم دوباره دورهم جمع شدیم واسه اتود ی پسره بود خودشو مارلون براندو میدونست روز اول اومد بعد گفت نمیام وقتی همون بازیگره پرسید چرا همچین حرکتی زدی گفت اینا درحدی نبودن ک بخوام باهاشون اتود بزنم

دم بازیگره گرم ک هرچی از دهنش دراومد گفت

خلاصه از شانس بدم من گیر هم گروه هایی افتاده بودم ک فکر میکردن تو شکم مادر بازیگر بودن و بازیگر بدنی ...

چرا فکر میکنی باید به حرف تویی که هیچی بلد نیستی م تاااازه رفتی کلاس باید گوش‌بدن 

خیلی پرویی محضه 

اونا اعتماد بنفستو نگرفتن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792