اگه بفهمید دوست پسرتون یا پاتنرتون همچین چیزی براش پیش اومده تو بچگی و دیده دعوا ها و اشک مادرشو دیده
و انقدر به شما اعتماد کنه که بهتون اولین نفر بگه سرگذشتش چی بوده و یدفه وسط بحث بگه کافیه میترم بگم بزاری بری چه واکنشی نشون میدی
من خودم بحثو عوض کردم و بگو بخند راه انداختم
پدرش به مادرش خیانت کرده انگار ،درست نمیگه بهم ولی چیزی که فهمیدم این بوده
در کل میترسه از رابط عمیق ...با من به شدت صمیمی و رفیقه ولی بعضی وقتا ی چیزی با ذوق میگم ...گند میزنه بهش
برای منم مهم نیست چون از اول میدونستم همینه
بعضی وقتا میگه حالم از زیاد احساسی بودنت بهم میخوره
دل نمیده به هیچی چون بار ها گفته از بچگی همینم
و الان فهمیدم سر این داستان خیانت پدرش یکم از همون بچگی گوشهگیر شده
در صورتی که میدونم رابطه خوبی هم با پدرش داره
باباهه شوهر خوبی برای مادره نبوده ولی پدر خوبی برای بچه هاش بوده
تنبیه های سختی میکردتش ولی میدونم شخصیت پدرش اونقدر ها تو ذهنشم شاید منفور نباشه