نمیدونم الان کجا هستی کنار کی هستی داری چکار میکنی اصلا مجردی یا متاهل بچه داری یا ن.اصلا نفس میکشی یا ن
فقط اینو میدونم خیلی دلم برات تنگ شده خیلی..
کاش حتی واسه ی بار بغلت میکردم اما حسرت میخورم ک هیچوقت ب خودم اجازه ندادم حتی دستاتو لمس کنم چون میدونستم مال هم نیستیم میدونستم مال هم نمیشیم
نخواستم ب کسی ک قرار بود بیاد تو زندگیت خیانت بشه نخواستم طرف تو فکرش بگذره ک الان عشق من شوهر من جز من کسیو لمس کرده یا ن..و توهم بدون لکنت قانعش کنی ک جز اون دست کسیو نگرفتی
اما الان خیلی دلم برات تنگ شده کاش میتونستم واسه ی بار دستاتو بگیرم..
سال هاست ی عکسی ازت دارم و هروز و هرساعت نگاش میکنم با خودم میگم بالاخره ی روزی برمیگرده
بالاخره ی روزی میفهمه ک هیچکس ب اندازه من اونو نخواست
اما ن..
انگار کسی پیدا شد ک اونو بیشتر از من میخواد ک حتی سراغ منو نگرفت
با اینکه دید مریضم حال خوشی ندارم
اما رفت..
الان حال خانوادت خوبهخوشحالن ک من از زندگیه تو رفت آه من نگرفتشون؟
ندیدن من چقد تورو دوس داشتم؟
بخاطر اینکه غریبه بودم مارو از هم جدا کرد؟
کی گفته دوتا غریبه نمیتونن باهم خوشبخت بشن؟
من تورو میبخشم بخاطر رفتنت
اما خانوادتو هرگز
خوش باشی تیام❤