ب رلم گفتم گوشیتو بده ببینم چون گوشی من وسط بود رمزشم بلد بود. گفتم بده میخاستم ببینم میده یان. گف من توش گوه کاری دارم چیزیو پاک نمیکنم سری بعد میدم بهت گوشیمو یلحظه داد سریع از ترسش گرف. بعد ک من دعوام شد باهاش افتضاح دعوا کردیم. فرداش بهش گفتم بیا ببینمت صحبت کنیم اگرم چیزی بود من معذرت خواهی میکنم. گف من دیگ نیستم منم گفتم میدونسم از اولشم خیانت میکنی . دلم گرفته