سه تا برادر دارم همشون خوبن
البته خصلتهاشونو از بابام ارث بردن، بخدا قصد تعریف بیخود ندارم ولی هر کس ازشون حرف میزنه اول به پدرومادرم دعا میکنه
اما داداش بزرگم یه کوهه
یه پشتیبان ، یه نقطه ی امن تو زندگیم، با شعور ، با درک ، فهمیده ، منطقی... وای هر چی از رسول بگم کم گفتم
انگار خدا تمام چیزهای خوبو یکجا تو این آدم جمع کرده
داداشم خیلی ساده است خودشو درگیر اعتیاد کرده اما یه دوره دوساله منو همسرم تو شرایط مالی بدی بودیم خیلی کمک میکرد تازه پسرم دنیا اومده بود کلی خرج اونو میداد اون دوسال خیلی هوامونو داشت
اما اصلا تو فکر زندگی خودش نیس و این مارو خیلی ناراحت میکنه
برادارم همه کار کردن برام ،از حمایت مالی تا حمایت احساسی از انتخابم برای ازدواج
ولی نمیدونم چرا خدا خواست داداش مهربونم رو ببره پیش خودش ،خدا داداش دیگه م رو برام حفظ کن .
باردار بودم ،حرف از میوه های لاکچری بود .فرداشبش با بلوبری و نارگیل و.... اومد خونمون .الهی دور قلب مهربونت بگردم داداش مهربونم ،تو واسه رفتن حیف بودی قربونت بشم
من که خیری ندیدم فقط رو عصابمه .خدا خودش منو از این خونه تموم کنه که دیگه هیچ کدوم شون رو نبینم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
