2777
2789
اخه. قدیم. ها. بیشتر. به. سنگین. بودن. اهمیت. میدادن. باورت. میشه. ولی. من. تو. سن 7سالگژ گوشم‌‌سورا ...

عزیزم اره قدیم اینجوری بود..با نخ و سوزن سوراخ میکردن و ی مدت نخ میزاشتن بعدم گوشوار ه های سنگین 

...

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

عزیزم اره قدیم اینجوری بود..با نخ و سوزن سوراخ میکردن و ی مدت نخ میزاشتن بعدم گوشوار ه های سنگین&nbs ...

شما. هم از گوش خودت. یادته. یا نه. نوزادی.  بوده. حتما 

من اره یادم نمیاد ولی بعدها دوبار دیگه تو بزرگی سوراخ کردم تو مطب

وای. من. بیچاره. رو. به. زور.  گرفتن. و. گوشم. سوراخ. کردن. البته.  گولم. زدن. مامانم همیشه. موهام. بلند. بود. برام حنا میزد.  اون. روز هم. همسایه. ام. گفت بیا. موهات. ببینم برایت. حنا.  کنم من. ساده. رفتم. کنارش. نشیتم فکر کردم. راست. میگه. ولی. بعد که. موهام. رو. جمع. کرد. با سنجاق بالای. سرم. بست. اطراف. گوشم. خالب کرد. دیدم. نرمی. گوشم. میماله  که. بعدش.  خواهر. بزرگترم. امد. کنارش.  سورنی. داد. دستش.  نخ. کلفتی.  هم. بهش. بود. تا. دیدم. سوزنو.  خواستم. برم. خواهرم. نگهم‌داشتن.  و بلاخره. گوشم.  سوراخ. شد اون. هم. با چه گریه  و زاری وای. وای. خخخخخ

خوب. پس به نظرت. عوضش. کنم. چی. سبک. تر. بندازم. میگی. نظرت. خوبه. مرسی 

اره حتما سبک ترشو بنداز

من‌ هیچ‌وقت تسلیم نشدم،خسته‌ چرا،اما تسلیم نه؛یه شبایی تا صبح اشک ریختم،از درد چشمام رو نبستم،هِی خاطرات رو مرور کردم،اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگارنه‌انگار که اون آدمِ دیشبی خودم بودم.کم آوردم؛ولی جا نزدم...با همه‌‌ی دردها ادامه دادم ؛ حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هی‌چی نباشه ! ادامه دادم ؛ تا سرم پیشِ خودم بالا باشه ! ادامه دادم ؛ تا اگه نشد ، به خودم بگم:« فدای سرت ، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی ..! »بخاطرِ همین‌هم هیچ‌وقت نه پشیمونم ، نه افسوس می‌خورم و نه منتظرِ کسی هستم که بیاد و نجاتم بده ! ناجیِ من همیشه خودم بوده و بس ... :)
اگه بتونم. باید سعی. بگنم عادت. کنم

یه مدت سبک بندازی عادت میکنی 

من‌ هیچ‌وقت تسلیم نشدم،خسته‌ چرا،اما تسلیم نه؛یه شبایی تا صبح اشک ریختم،از درد چشمام رو نبستم،هِی خاطرات رو مرور کردم،اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگارنه‌انگار که اون آدمِ دیشبی خودم بودم.کم آوردم؛ولی جا نزدم...با همه‌‌ی دردها ادامه دادم ؛ حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هی‌چی نباشه ! ادامه دادم ؛ تا سرم پیشِ خودم بالا باشه ! ادامه دادم ؛ تا اگه نشد ، به خودم بگم:« فدای سرت ، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی ..! »بخاطرِ همین‌هم هیچ‌وقت نه پشیمونم ، نه افسوس می‌خورم و نه منتظرِ کسی هستم که بیاد و نجاتم بده ! ناجیِ من همیشه خودم بوده و بس ... :)
به نظرت. اولش نخ بندازم. چی

نه همون گوشواره سبک کافیه، 

من‌ هیچ‌وقت تسلیم نشدم،خسته‌ چرا،اما تسلیم نه؛یه شبایی تا صبح اشک ریختم،از درد چشمام رو نبستم،هِی خاطرات رو مرور کردم،اما صبحش با لبخند بلند شدم و انگارنه‌انگار که اون آدمِ دیشبی خودم بودم.کم آوردم؛ولی جا نزدم...با همه‌‌ی دردها ادامه دادم ؛ حتی وقتایی که می‌دونستم ممکنه تهش هی‌چی نباشه ! ادامه دادم ؛ تا سرم پیشِ خودم بالا باشه ! ادامه دادم ؛ تا اگه نشد ، به خودم بگم:« فدای سرت ، مهم اینه که تو تلاشت رو کردی ..! »بخاطرِ همین‌هم هیچ‌وقت نه پشیمونم ، نه افسوس می‌خورم و نه منتظرِ کسی هستم که بیاد و نجاتم بده ! ناجیِ من همیشه خودم بوده و بس ... :)
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792