ورودی 88 هستم سال 92 تموم کردم فقط پایان نامم موند باردار شدم و سرکار بودم نتونستم کرکسیون کنم تموم شه وبعدش بچم دنیا اومد و ....الانم بخاطر شغل همسرم منتقل شدیم یه شهر دیگه دسترسی به استادم ندارم .امروز زنگیدم بهش گفت تنها راهت اینه پروژه اماده بیاری دفاع کنی .وقت ندارم چون اموزش پرسیدم گفتن تا ده سال از زمان ورود به دانشگاه وقته الان میگن نه باید تا بهمن ارائه بدی
تورا میان مرزهای چشمانم پناه میدهم
با آغوشم اسیرت میکنم
به استثمار میکشم چشمان کوچکت را
تن کوچک و خوشبویت را به باوزانم حراج میزنم
بند بند دلم را به صلیب نگاهت آتش میزنم
اینجا میان وطن تنم پرچم چشمان زیبایت آزادی ام را به یغما می برد
هیهات از نقشه دستان کوچکت که تمام جهانم را به یک بغل گرفتن تو باختم... هیهات از تو ...