پدربزرگم ملاک بزرگی بود وقتی فوت کرد مادرم و خاله ام سیزده چهارده ساله بودن.
مادربزرگم که عاشق پسراش بود تازه چهلم پدربزرگم که شد با دایی ها نشستن دور هم همه ی اموال و املاک بین خودشون تقسیم کردن.
مادر و خاله امم خیلی زود هنوز سالگرد پدربزرگم نشده بود شوهر دادن.
من کل دوران بچگیم نوجوانی جوونی تو فقر بودیم. خاله ام و بچه هاش که خیلی خیلی بدتر بود اوضاعشون حتی گرسنگی می‌کشیدن.
هیی
وای به حال مادربزرگت و داییهات بدجور باید جواب پس بدن
اموال پدربزرگم آنقدر زیاد بودالان دایی زاده هام و زن و بچه هاشون حتی دارن بهره میبرن.همه تو زمین های مفتی خونه ساختن.
دختراشون تا جهاز میخواستن یه تیکه زمین می‌فروختند جهاز می‌خریدند. پسرشون تا زن میخواستن یه تیکه می‌فروختند عروسی میگرفتن خونه میساختن .
داداشای من هنوز مجردند و پول ازدواج ندارن
خودم وضعم بد نیست اما کار خیلی سخت کردم.ولی با وجود ده سال کار سخت هنوز انداره دایی زاده های مفت خورم ندارم
یکی منو لایک کنه اینو بعدا بخونم🥺
خدا لعنتشون کنه 🥺
چی بگیم کاری هم نمیشه کرد خودتون تلاش کنید
عزیزم ان شاءالله شماآینده ی درخشانی داشته باشی مطمئن باش اوناهم کارشون بی جواب نمیمونه
میدونین ناراحتیم خیلی بیشتر از این حرفهاست .آنقدر مادربزرگ مکارم دختراشون تو سری خور و وابسته بزرگ کرد هنوزم جرات ندارن اعتراض کنن . آخرین تیکه زمینش هم داد به یکی از پسراش حالا که افتاده شده مادرم و خاله ام میرن نگهش میدارن.
هرچی میگم پسرش نگهش داره اونکه زمینای میلیاردی مادرشو گرفته پرستار بگیره
این موضوع رابطه من و مادرم خراب کرده
ناراحتم چرا از ما بچه هاش دفاع نمیکنه بازم با اونا رفت و امدداره.
خاله ام یخچالش سوخته بود مادرم لباسشویی نداشت حتی پول خرید دست دوم نداشتن مادربزرگم چند میلیون به ساخت زینبیه کمک کرد . با اون پول هم می‌شد یخچال خرید هم لباسشویی
بعید میدونم دیگه از این به بعد تاوان بدن.تا حالا که من ۳۷ ساله ام شده و بچه های اونا هم همین حدود سن دارن کل زندگیشون با ارث پدربزرگم ساختن.
دایی زادم چه پول‌های خرج حیون خونگی اش میکنه . خاله من تو حسرت یک کیلو گوشت مونده.
