الان با ترس از خواب پریدم.خواب دیدم تو دسشویی خونمون چن تا مار بودن و چن تا حیوون کوچیک دیگه که اونارو هر چی فکر میکنم یادم نمیاد چی بودن.اینم بگم من‌کلا از همه حیوونا حتی یه جوجم میترسم.با این وجود تو خوابم اینارو با یه حالت خوبی دم دسشویی نگاه میکردم.بعد یهو دیدم اینا همه رو تخم خوابیدن بعد یهو از رو تخما پاشدن و اومدن بیرون از دسشویی و همه خونه دنبالم بودن و من داشتم از ترس میممردم و بعد رفتم سراغ و مامان بابام تا کمکم کردن.تو خوابم مث الان که تنهام تو خونه تنها بودم چون همسرم مامورینه چن روزه
مال و ثروت زیادی بدست میارید انشالله. حلال و خوش. انشالله
واقعا؟پس چرا از ترس و وحشت داشتم میمردم و مجبور شدم تو حیاط فرار کنم؟
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
