دیروز رفتم درمانگاه بیمارستان یه خانم اونجا کار میکرد از قضا خیلیم بدریخت بود و فقط در حال لاس زدن با هموارای مردش بود
امروز بازم رفتم از اونجایی که بیمارستان خیلی بزرگه و درهای ورودی متنوعی داره گیج شده بودم که از کدوم سمت برم یهو همون خانمو دیدم داشت رد میشد پرسیدم خانم درمانگاه از کدوم سمت باید برم با یه لحن تن و دهن کجی گفت نمیدونم و رفت