2777
2789
عنوان

امشب میخوام قصه ای رو تعریف کنم

77 بازدید | 2 پست

خیلی بچه بودم

شاید شش یا هفت سال داشتم

حتی شاید کمتر


اون ولی حدودا ۲۰ سالش بود

دانشجو بود

و به چشم من یه آدم بزرگ


صورتشو خیلی خوب یادمه....

چشم های درشت مشکیش رو خیلی خوب یادمه

و قد بلندش ...

و لبخندی که همیشه کامل بود و می درخشید


خوش تیپ بود

دوست داشتنی و محبوب ِ همه

"هر کسی را ملاقات می‌کنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمی‌دانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاش‌ها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلی‌ها در این دسته جا می‌گیرند 😊

دنیاهای موازی وجود دارن ؟

نمیدونم ....

گاهی بهش فکر میکنم

اگر بود، الان کجا بود ؟ در چه حال بود ؟


هیچ کس تو واقعیت نمیدونه

من ِ ۱۶ ساله دوستش داشتم ....

امشب یادش افتادم

اگر دوست داشتید فاتحه ای بخونید براش

ممنون

"هر کسی را ملاقات می‌کنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمی‌دانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاش‌ها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلی‌ها در این دسته جا می‌گیرند 😊

خوب؟،


عزیزم میتونی کامنتتو حذف کنی ؟

نمیتونم بنویسم .... اگر نوشتم تگت میکنم بخونیش

"هر کسی را ملاقات می‌کنی درگیر نبردی است که تو هیچ چیز درباره آن نمی‌دانی. همیشه مهربان باش." بعد از دیدن خیلی دعوا و پرخاش‌ها در سایت، عمیقا به این نتیجه رسیدم که خیلی‌ها در این دسته جا می‌گیرند 😊

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز